: 7.4
نقد فیلم مثلث غم؛ تفسیر زندگی در دنیای سرمایه‌داری و نقدی بر نابرابری

نقد فیلم مثلث غم؛ تفسیر زندگی در دنیای سرمایه‌داری و نقدی بر نابرابری

Triangle of Sadness
نقد فیلم monster 2023؛ مبهم مثل هیولا

نقد فیلم monster 2023؛ مبهم مثل هیولا

امتیاز : بدون امتیاز
بروزرسانی : ۰۳/۰۸/۱۳
بازدید : 22بازدید
چطور انیمه اتک آن تایتان جهانی و پرطرفدار شد؟

چطور انیمه اتک آن تایتان جهانی و پرطرفدار شد؟

امتیاز : 8.33
بروزرسانی : ۰۳/۰۸/۱۳
بازدید : 4227بازدید
نقد انیمه جوجوتسو کایسن؛ پست‌‌مدرنیسم به روایت انیمه

نقد انیمه جوجوتسو کایسن؛ پست‌‌مدرنیسم به روایت انیمه

امتیاز : بدون امتیاز
بروزرسانی : ۰۳/۰۸/۱۳
بازدید : 93بازدید
نقد فیلم هشت نفرت انگیز؛ جایی برای آدم‌های خوب نیست!  

نقد فیلم هشت نفرت انگیز؛ جایی برای آدم‌های خوب نیست!  

امتیاز : 7.6
بروزرسانی : ۰۳/۰۸/۱۳
بازدید : 3585بازدید
نقد فیلم نهنگ The Whale: بودن یا نبودن؛ مسئله این است!

نقد فیلم نهنگ The Whale: بودن یا نبودن؛ مسئله این است!

امتیاز : 10
بروزرسانی : ۰۳/۰۸/۱۳
بازدید : 2446بازدید
فیلم سینمایی گلادیاتور؛ فیلمی که اسطوره‌ها را به بازی می‌گیرد!

فیلم سینمایی گلادیاتور؛ فیلمی که اسطوره‌ها را به بازی می‌گیرد!

امتیاز : 6.5
بروزرسانی : ۰۲/۰۲/۱۵
بازدید : 4969بازدید
پنج دلیل که به فیلم دیدن وادارمان می‌کند

پنج دلیل که به فیلم دیدن وادارمان می‌کند

امتیاز : 6
بروزرسانی : ۰۲/۰۲/۱۵
بازدید : 4584بازدید
چطور انیمه اتک آن تایتان جهانی و پرطرفدار شد؟

چطور انیمه اتک آن تایتان جهانی و پرطرفدار شد؟

امتیاز : 8.33
بروزرسانی : ۰۲/۰۲/۱۵
بازدید : 4227بازدید
نقد فیلم تروی Troy؛ همیشه پای یک زن در میان است!

نقد فیلم تروی Troy؛ همیشه پای یک زن در میان است!

امتیاز : 7
بروزرسانی : ۰۲/۰۲/۲۰
بازدید : 3771بازدید
نقد فیلم هشت نفرت انگیز؛ جایی برای آدم‌های خوب نیست!  

نقد فیلم هشت نفرت انگیز؛ جایی برای آدم‌های خوب نیست!  

امتیاز : 7.6
بروزرسانی : ۰۲/۰۲/۱۶
بازدید : 3585بازدید
نقد فیلم آدمکش The Killer؛ در انتظار گودو یا در انتظار قاتل؟

نقد فیلم آدمکش The Killer؛ در انتظار گودو یا در انتظار قاتل؟

امتیاز : 10
بروزرسانی : ۰۲/۰۹/۳۰
بازدید : 1721بازدید
نقد سریال سرگذشت ندیمه؛ آنچه از یک سریال آمریکایی انتظار ندارید

نقد سریال سرگذشت ندیمه؛ آنچه از یک سریال آمریکایی انتظار ندارید

امتیاز : 10
بروزرسانی : ۰۲/۰۸/۱۱
بازدید : 2157بازدید
نقد فیلم مادر mother؛ روایت تلخ هستی و مرگ در عشق

نقد فیلم مادر mother؛ روایت تلخ هستی و مرگ در عشق

امتیاز : 10
بروزرسانی : ۰۲/۰۸/۲۰
بازدید : 1988بازدید
نقد فیلم نهنگ The Whale: بودن یا نبودن؛ مسئله این است!

نقد فیلم نهنگ The Whale: بودن یا نبودن؛ مسئله این است!

امتیاز : 10
بروزرسانی : ۰۲/۰۶/۰۴
بازدید : 2446بازدید
نقد فیلم فهرست شیندلر؛ نمایش قدرت انسان بر مرگ و زندگی

نقد فیلم فهرست شیندلر؛ نمایش قدرت انسان بر مرگ و زندگی

امتیاز : 10
بروزرسانی : ۰۲/۰۹/۲۶
بازدید : 1809بازدید

فیلم مثلث غم (Triangle of Sadness) به کارگردانی روبن استلوند یکی از آثار برجسته، تأمل‌برانگیز و فلسفی سینمای مستقل اروپاست و در سال 2022 جایزه نخل طلای جشنواره کن را به‌دست آورد. این فیلم با نگاهی گزنده به مقولۀ‌ طبقات اجتماعی، زیبایی‌شناختی دنیای مدرن، نظام سرمایه‌داری و تناقض‌های زندگی لوکس، ترکیبی از کمدی سیاه و درام اجتماعی را ارائه می‌دهد که در عین جذابیت، تفکری عمیق در مخاطب ایجاد می‌کند.

با ما در نقد فیلم مثلث غم همراه باشید تا به بررسی جنبه‌های مختلف این فیلم از نظر فیلم‌نامه، بازیگری، کارگردانی و پیام‌های اجتماعی آن بپردازیم.

آنچه در متن پیش‌رو می‌خوانید...

خلاصه فیلم مثلث غم؛ خطر اسپویل فیلم

«مثلث غم» داستان چندین شخصیت را در کشتی تفریحی لوکس روایت می‌کند. کارل و یایا یک زوج مدل و اینفلوئنسر هستند که درگیر مشکلات معمول دنیای سلبریتی‌ها و تبلیغات دیجیتال شده‌اند. آن‌ها به سفر دریایی دعوت می‌شوند که در آن تعدادی از شخصیت‌های ثروتمند و بانفوذ هر کدام با دغدغه‌ها و خصوصیات خاص خود حضور دارند. زمانی که کشتی با طوفانی سهمگین مواجه می‌شود و حادثه‌ای رخ می‌دهد، قواعد بازی تغییر می‌کند. شخصیت‌های داستان در جزیره‌ای متروک گیر می‌افتند و در این وضعیت بحرانی سلسله‌مراتب قدرت به شکلی معکوس بازتعریف می‌شود. در ادامه با نقد فیلم مثلث غم همراه باشید.

جوایز و نامزدی‌های فیلم مثلث غم

برندۀ جایزۀ نخل طلای جشنواره کن سال 2022

برندۀ جایزۀ بهترین فیلم اروپایی در انجمن منتقدان فیلم اروپا سال 2022

برندۀ جایزۀ بهترین کارگردانی در انجمن منتقدان فیلم اروپا سال 2022

برندۀ جایزۀ بهترین فیلمنامه در انجمن منتقدان فیلم اروپا سال 2022

کاندید بهترین فیلم در جشنواره اسکار سال 2022

کاندید بهترین کارگردانی در جشنواره اسکار سال 2022

کاندید بهترین فیلمنامه اورجینال در جشنواره اسکار سال 2022

کاندید بهترین فیلم در جشنوارۀ بفتا سال 2022

کاندید بهترین کارگردانی در جشنوارۀ بفتا سال 2022

کاندید بهترین بازیگر زن مکمل در جشنوارۀ بفتا سال 2022

کاندید بهترین فیلم موزیکال یا کمدی در گلدن گلوب سال 2022

یادداشتی بر فیلم مثلث غم؛ تحلیل تماتیک

فیلم «مثلث غم» در سه بخش مجزا روایت می‌شود که هر بخش به جنبه‌ای متفاوت از زندگی شخصیت‌های اصلی می‌پردازد. داستان از زندگی دو مدل جوان به نام‌های کارل و یایا آغاز می‌شود که در دنیای مد و تجمل زندگی می‌کنند و در رابطه‌ای نه‌چندان سالم و مبتنی‌بر مادی‌گرایی گرفتار شده‌اند. [از اینجا به بعد داستان فیلم به‌طور کامل فاش می‌شود] پس از مدتی، این دو نفر به سفر لوکس دریایی با کشتی می‌روند که در آن جمعی از ثروتمندان و افراد بانفوذ حضور دارند. کشتی که به‌نوعی نمادی از جامعۀ طبقاتی است، به مکانی برای وقوع اتفاقات غریب و غم‌انگیز تبدیل می‌شود. در این سفر تضادهای طبقاتی و فرهنگی به اوج خود می‌رسد. 

در ادامه کشتی دچار حادثه می‌شود و پس از غرق شدن کشتی، سرنشینان در جزیره‌ای گیر می‌افتند و دینامیک قدرت به شکلی بی‌رحمانه تغییر می‌کند و برخی از سرنشینان به جزیرۀ متروک پناه می‌برند. در این جزیره، شرایط دگرگون می‌شود و کسانی که پیش از این در کشتی قدرت و ثروت داشتند، اکنون ناتوان هستند؛ در حالی که افراد عادی که مهارت‌های بقا دارند به رهبران گروه تبدیل می‌شوند.

در معرفی فیلم مثلث غم باید بگوییم که این اثر به شکلی هنرمندانه به نقد تفاوت‌های طبقاتی و تأثیر آن‌ها روی رفتار و نگرش انسان‌ها می‌پردازد. در نقد فیلم مثلث غم باید بگوییم که این اثر سینمایی کنایۀ بزرگی به جهان سرمایه‌داری و زندگی لوکس است. شخصیت‌ها در ابتدا بر اساس جایگاه اجتماعی و ثروت خود در کشتی زندگی می‌کنند، اما به‌محض وقوع بحران این موقعیت‌ها معنای خود را از دست می‌دهند. جالب‌ترین بخش فیلم زمانی است که قدرت به دست افرادی می‌افتد که در زندگی عادی جزو طبقات پایین‌تری بودند، اما در شرایط بحرانی مهارت‌ها و دانش عملی‌شان آن‌ها را به رهبران جدید گروه تبدیل می‌کند.

این تغییر ناگهانی در توزیع قدرت و بازتعریف نقش‌ها به مخاطب این پیام را می‌رساند که ثروت و جایگاه اجتماعی همواره پایداری ندارد و آنچه در مواقع بحرانی اهمیت پیدا می‌کند توانایی‌های واقعی و انسانی است؛ نه جایگاه ظاهری.

نمایی از هریس دیکینسون و چارلبی دین در فیلم مثلث غم

نمایی از هریس دیکینسون و چارلبی دین در فیلم مثلث غم

معنای نام فیلم مثلث غم

در نقد فیلم مثلث غم به اولین پرسش شما مبنی‌بر اینکه «معنای نام فیلم چیست؟» می‌پردازیم. عنوان فیلم مثلث غم در ظاهر به بخشی از چهرۀ انسان اشاره دارد که در زمان استرس یا ناراحتی بین ابروها و روی بینی شکل می‌گیرد. این مفهوم نمادین در فیلم به وضعیت روانی شخصیت‌ها و همچنین فشارهای اجتماعی که بر آن‌ها وارد می‌شود اشاره دارد. استلوند با انتخاب این عنوان به شکلی هوشمندانه معنای گسترده‌تری از غم و نابرابری‌های اجتماعی را به تصویر می‌کشد.

تحلیل و بررسی ساختار فیلمنامه در نقد فیلم مثلث غم

فیلمنامه مثلث غم (Triangle of Sadness) به کارگردانی روبن اوستلوند، یکی از نقاط قوت اصلی این فیلم به شمار می‌آید. این فیلمنامه ساختاری چندبخشی و غیرمرسوم دارد که به شکل خاصی به موضوع‌های پیچیدۀ اجتماعی و طبقاتی می‌پردازد. در این بخش به طور مفصل به بررسی و تحلیل ساختار فیلمنامه و چگونگی نقش‌آفرینی آن در ایجاد پیام‌های اجتماعی و مفهومی فیلم می‌پردازیم.

1. ساختار سه‌بخشی فیلمنامه

یکی از ویژگی‌های برجسته فیلمنامه مثلث غم ساختار آن است که به صورت سه بخش یا سه فصل مجزا طراحی شد. این سه بخش به‌طور واضح تفکیک شده‌اند و هر کدام از این بخش‌ها به نقد و بررسی جنبه‌ای خاص از زندگی مدرن و روابط انسانی می‌پردازند. در ادامۀ تحلیل فیلم مثلث غم به آن می‌پردازیم.

بخش اول: دنیای مد و صنعت زیبایی

بخش اول فیلمنامه بر زندگی دو شخصیت اصلی، کارل و یایا که هردو مدل‌های معروفی هستند تمرکز دارد. این بخش به بررسی دنیای زیبایی، سطحی‌نگری و روابط مادی می‌پردازد. کارل که مدل مرد است، در این جهان احساس نداشتن امنیت می‌کند. در این بخش، فیلم نقدی تلخ و طنزآمیز بر صنعت مد و زیبایی ارائه می‌دهد؛ صنعتی که در آن افراد فقط بر اساس ظاهر و جذابیت‌های فیزیکی‌شان ارزش‌گذاری می‌شوند. ساختار این بخش مقدمه‌ای است بر ایدۀ اصلی فیلم دربارۀ قدرت، نابرابری‌های اجتماعی و تضادهای آشکار میان ظاهر و باطن افراد.

بخش دوم: سفر دریایی لوکس

در ادامۀ نقد و بررسی فیلم مثلث غم باید بگوییم که در بخش دوم این اثر سینمایی وارد فضای جدید و کاملاً متفاوتی می‌شود: سفر دریایی لوکس با حضور افراد ثروتمند و بانفوذ. این بخش از فیلمنامه نمادی از جامعۀ طبقاتی و قدرت اقتصادی است. در اینجا کارگردان با طنز سیاه و گزندۀ خود تمایلات مادی و نابرابری‌های طبقاتی را به چالش می‌کشد.

در طول این سفر، شخصیت‌ها بیشتر درگیر پوچی و بیهودگی زندگی خود می‌شوند. یکی از لحظات مهم این بخش صحنۀ شام است که با بروز طوفان و خراب شدن کشتی به اوج خود می‌رسد. در اینجا فیلم به‌نوعی شروع به فروپاشی ساختارهای طبقاتی و قدرت می‌کند؛ جایی که همۀ افراد، صرف‌نظر از طبقۀ اجتماعی‌شان، به‌طور یکسان در برابر نیروهای طبیعت ناتوان هستند.

نقد فیلم مثلث غم

نمایی از بخش دوم فیلم مثلث غم در کشتی تفریحی

بخش سوم: جزیره و فروپاشی قدرت‌های اجتماعی

بخش سوم فیلمنامه زمانی اتفاق می‌افتد که کشتی غرق می‌شود و نجات‌یافتگان در جزیره‌ای متروک گیر می‌افتند. این بخش نشان‌دهندۀ تغییرات بنیادین در دینامیک‌های قدرت است. کسانی که در کشتی ثروتمند و بانفوذ بودند، اکنون بی‌قدرت و ناتوان شده‌اند؛ در حالی که یکی از خدمه‌ها (آبیگل) که در کشتی موقعیت پایین‌تری داشت در جزیره قدرت را به‌دست می‌گیرد.

این بخش از فیلمنامه نقدی بر ناپایداری ساختارهای اجتماعی و طبقاتی است. قدرت و کنترل که پیش‌تر بر اساس ثروت و جایگاه اجتماعی تعیین می‌شد، اکنون در جزیره با توجه به مهارت‌های عملی افراد (مثل توانایی ماهی‌گیری و بقا) بازتعریف می‌شود.

تحلیل فیلم مثلث غم

نمایی از بخش سوم فیلم مثلث غم در جزیره‌ای دورافتاده

2. تحلیل نمادگرایی در ساختار فیلمنامه

روبن اوستلوند در فیلمنامۀ مثلث غم از نمادگرایی‌های فراوانی استفاده کرده است که در هر سه بخش فیلم به وضوح دیده می‌شود. این نمادها به شکل استعاره‌های اجتماعی و طبقاتی طراحی شده‌اند که از طریق ساختار سه‌بخشی فیلم به تصویر کشیده می‌شوند.

1) کشتی به عنوان نماد جامعه طبقاتی:

کشتی لوکس در بخش دوم فیلمنامه نمادی از جامعه‌ای است که بر پایۀ نابرابری‌های طبقاتی ساخته شده است. افراد ثروتمند در بالای هرم قدرت قرار دارند و از رفاه و امتیازات خاصی برخوردار هستند؛ در حالی که خدمه‌ها در پشت صحنه کار می‌کنند و در خدمت آنان هستند. این تضاد در زمانی که کشتی دچار بحران می‌شود کاملاً به نمایش گذاشته می‌شود.

2) جزیره به عنوان نماد فروپاشی تمدن:

در بخش سوم، جزیره به‌عنوان نمادی از محیطی بی‌تمدن و خام به تصویر کشیده شده است که در آن قدرت‌های اجتماعی بر اساس ثروت و نفوذ بی‌معنا می‌شود. در اینجا، مهارت‌های واقعی و عملی افراد (نه پول یا جایگاه اجتماعی) تعیین‌کنندۀ بقا و قدرت هستند. این تغییر ناگهانی در توزیع قدرت به شکلی طنزآمیز و در عین حال ترسناک به مخاطب نشان می‌دهد که چقدر ارزش‌های اجتماعی ما شکننده و موقتی هستند.

3. دیالوگ‌های معنی‌دار و تأثیر آن بر ساختار فیلم

در این بخش از بررسی فیلم مثلث غم به یکی از جنبه‌های مهم ساختار فیلمنامه که دیالوگ‌های طولانی و بادقت طراحی‌شدۀ آن است می‌پردازیم. این دیالوگ‌ها در هر بخش از فیلم نقش کلیدی را ایفا می‌کنند. در بخش اول، دیالوگ‌ها بیشتر به بررسی روابط سطحی کارل و یایا می‌پردازند و به مخاطب احساس پوچی و بی‌معنایی دنیای زیبایی و مد را منتقل می‌کنند.

در بخش دوم، دیالوگ‌ها در محیط کشتی بیشتر به نقد ساختارهای اجتماعی و تفاوت‌های طبقاتی اختصاص دارند؛ به‌ویژه صحنه‌ای که کاپیتان کشتی (وودی هارلسون) و یکی از مسافران ثروتمند در یک گفت‌وگوی فلسفی و طنزآمیز دربارۀ مارکسیسم و کاپیتالیسم صحبت می‌کنند. این دیالوگ‌ها نه‌تنها به شخصیت‌پردازی فیلم کمک می‌کنند، بلکه ساختار فیلمنامه را به شکلی هوشمندانه می‌سازند و پیام‌های اجتماعی فیلم را به‌وضوح به مخاطب منتقل می‌کنند.

در ادامۀ نقد فیلم Triangle of Sadness این صحنه را به‌طور کامل بررسی می‌کنیم.

بررسی گفت‌وگوهای فلسفی و طنزآمیز میان کاپیتان و یکی از مسافران

در فیلم مثلث غم یکی از صحنه‌های برجسته و تأثیرگذار، گفت‌وگوی فلسفی و طنزآمیز میان کاپیتان کشتی (با بازی وودی هارلسون) و یکی از مسافران ثروتمند به نام «دیمیتری» است. این صحنه به‌ویژه از آن جهت مهم است که تضاد ایدئولوژیک میان مارکسیسم و کاپیتالیسم را به شکلی طنزآمیز و جدی مورد بحث قرار می‌دهد.

استلوند از طریق این گفت‌وگو نه‌تنها به نقد عمیق ایدئولوژی‌های سیاسی و اقتصادی می‌پردازد، بلکه با خلق تضادهای فلسفی، جنبه‌های مختلف شخصیت‌پردازی و موقعیت‌های طنزآمیز را به شکل خیره‌کننده‌ای به نمایش می‌گذارد. در ادامۀ نقد فیلم مثلث غم دیالوگ‌های این صحنه را بررسی می‌کنیم.

بررسی دیالوگ‌های این صحنه

گفت‌وگوی میان کاپیتان و دیمیتری زمانی رخ می‌دهد که کشتی به طوفانی سخت برخورد کرده است و بیشتر مسافران کشتی به‌دلیل مصرف غذای ناسالم دچار مسمومیت شده‌اند. در همین حال، کاپیتان و دیمیتری در حال نوشیدن الکل هستند و به بحث‌های فلسفی و ایدئولوژیک می‌پردازند.

این دو شخصیت که در دو سوی متفاوت از طیف سیاسی قرار دارند، یکی به عنوان مارکسیست (کاپیتان) و دیگری به عنوان یک کاپیتالیست افراطی (دیمیتری) به شیوه‌ای طنزآمیز و جدی بر سر برتری نظام‌های اقتصادی خودشان به بحث می‌پردازند.

بخش‌های کلیدی دیالوگ:

1. کاپیتان که به‌وضوح مست است و به مارکسیسم باور دارد، از انتقادهای تند به کاپیتالیسم و نابرابری‌های ناشی از آن استفاده می‌کند. او جملات «مارکس» و «لنین» را به کار می‌گیرد و به طعنه می‌گوید که همۀ مشکلات و نابرابری‌های جهانی از کاپیتالیسم ناشی می‌شود. یکی از نقل‌قول‌های او از مارکس این است: «از هر کس به‌اندازۀ توانایی‌اش و به هر کس به‌اندازۀ نیازش.»

2. دیمیتری در پاسخ به کاپیتان، با افتخار از موفقیت‌های خود به‌عنوان تاجر ثروتمند و طرفدار سرسخت کاپیتالیسم دفاع می‌کند. او می‌گوید: «کاپیتالیسم فرصت‌های بی‌پایانی برای موفقیت فراهم می‌کند. من از هیچ شروع کردم و به اینجا رسیدم. این موفقیت نیست؟»

3. در یکی از بخش‌های طنزآمیز گفت‌وگو، دیمیتری در مقابل ادعای کاپیتان که مارکسیسم را برتر می‌داند، می‌گوید: «اگر مارکسیسم کار می‌کرد، چرا من الان اینجا هستم و تو کاپیتان کشتی لوکس برای ثروتمندان؟»

4. این گفت‌وگو زمانی که هردو طرف شروع به نقل‌قول کردن از افراد مشهور و ایدئولوگ‌های نظام‌های مخالف می‌کنند به نقطۀ اوج خود می‌رسد. کاپیتان از «لنین» و «مارکس» نقل‌قول می‌کند؛ در حالی که دیمیتری از چهره‌های مهم کاپیتالیسم مانند «رونالد ریگان» و «چرچیل» حرف می‌زند. این بخش از دیالوگ‌ها به‌شدت طنزآمیز است، چراکه تضاد فلسفی به‌حدی اغراق‌آمیز می‌شود که هر دو طرف به نظر می‌رسد صرفاً در تلاش‌اند تا برندۀ بحث شوند؛ بدون اینکه به واقعیتی برسند.

نقد فیلم Triangle of Sadness

کاپیتان در کشتی لوکس و تفریحی

کارکرد این صحنه در فیلم مثلث غم

در نقد و بررسی فیلم مثلث غم باید بگوییم این صحنه از چند جهت درخشان و حیاتی است:

1) نقد ایدئولوژی‌های سیاسی و اقتصادی

روبن استلوند در این صحنه به شکلی هوشمندانه و طنزآمیز هر دو نظام اقتصادی مارکسیسم و کاپیتالیسم را به چالش می‌کشد. او نشان می‌دهد که هر دو ایدئولوژی با وجود ادعاهای بزرگشان، در عمل دچار تناقض و ناکامی‌های فراوانی هستند. از طریق دیالوگ‌های کاپیتان و دیمیتری، استلوند به نقد این موضوع می‌پردازد که چگونه نظام‌های اقتصادی و سیاسی با وجود تفاوت‌های ظاهری، در نهایت به نابرابری‌ها و تضادهای عمیقی منجر می‌شوند.

2) طنز و هجو سیاسی

صحنۀ گفت‌وگوی کاپیتان و دیمیتری طنزی سیاسی و هجوآمیز است. استفاده از مستی و اغراق در دیالوگ‌ها به ایجاد فضای طنز کمک می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه مباحث فلسفی و سیاسی می‌توانند در نهایت به یک بازی لفظی تبدیل شوند که در آن هیچ‌کس برنده نمی‌شود. این طنز تلخ نشان می‌دهد که بحث‌های عمیق ایدئولوژیک گاهی از معنا تهی می‌شوند و به وسیله‌ای برای خودنمایی تبدیل می‌شوند.

3) انعکاس تضاد طبقاتی

این صحنه به‌خوبی تضاد طبقاتی را، که یکی از تم‌های محوری فیلم است، برجسته می‌کند. کاپیتان به‌عنوان یک فرد از طبقات پایین جامعه که به آرمان‌های مارکسیستی ایمان دارد، در مقابل دیمیتری، که نمایندۀ ثروت و قدرت کاپیتالیستی است، قرار می‌گیرد. این تضاد نشان می‌دهد که حتی در موقعیت‌های اضطراری، مانند زمانی که کشتی در حال غرق شدن است، این نابرابری‌های طبقاتی و ایدئولوژیک همچنان ادامه دارند که در نقد فیلم خارجی مثلث غم حائز اهمیت هستند.

4) زمینه‌سازی برای اتفاقات آینده

این گفت‌وگو و تضاد میان کاپیتان و دیمیتری زمینه‌سازی مناسبی برای بخش پایانی فیلم است؛ زمانی که کشتی غرق می‌شود و نجات‌یافتگان در جزیرۀ متروک به سر می‌برند. در آنجا تضاد طبقاتی کاملاً برعکس می‌شود و افراد ثروتمند، که پیش‌تر در کشتی قدرت داشتند، اکنون هیچ‌گونه مهارت عملی برای بقا ندارند و به خدمۀ کشتی که مهارت‌های واقعی بقا دارند وابسته می‌شوند. این تغییر نقش‌ها، نوعی بازتاب طنزآمیز از بی‌ارزشی ایدئولوژی‌های سیاسی و اقتصادی در شرایط واقعی بقاست.

در نهایت باید گفت که صحنۀ گفت‌وگوی فلسفی میان کاپیتان و دیمیتری یکی از بخش‌های مهم و کلیدی فیلم مثلث غم است. این صحنه به شکلی هوشمندانه و طنزآمیز به نقد ایدئولوژی‌های سیاسی و اقتصادی می‌پردازد و تضادهای طبقاتی و فلسفی را به تصویر می‌کشد.

با استفاده از دیالوگ‌های طنزآمیز و هجوآمیز، استلوند نشان می‌دهد که در نهایت این ایدئولوژی‌ها ممکن است در مقابل واقعیت‌های زندگی و شرایط بحرانی، قدرت و ارزش خود را از دست بدهند. این صحنه نه‌تنها به عمق موضوعات مطرح‌شده در فیلم می‌افزاید، بلکه به خلق فضایی تأمل‌برانگیز و در عین حال طنزآمیز کمک می‌کند که مخاطب را به فکر وادار می‌کند.

4. توازن بین طنز و درام

یکی دیگر از ویژگی‌های ساختاری فیلمنامه «مثلث غم» توازن دقیق بین طنز و درام است. در حالی که فیلم به مسائل جدی و تلخ اجتماعی می‌پردازد، استفاده از طنز سیاه به مخاطب اجازه می‌دهد تا از طریق موقعیت‌های کمدی به عمق تضادها و تناقض‌های اجتماعی پی ببرد. این توازن بین طنز و درام به فیلم کمک می‌کند تا نه‌تنها سرگرم‌کننده باشد، بلکه به طور هم‌زمان پیام‌های عمیق‌تری را منتقل کند.

فیلمنامه «مثلث غم» با ساختار سه‌بخشی خود به شیوه‌ای هوشمندانه و لایه‌دار توانسته است نقدی تیز و بُرنده بر نابرابری‌های اجتماعی، صنعت مد و ماهیت قدرت ارائه دهد. هر بخش از فیلمنامه به‌گونه‌ای طراحی شده است که لایه‌های مختلفی از معنای اجتماعی و انسانی را باز کند. استفاده از نمادگرایی‌های پیچیده، دیالوگ‌های پرمغز و توازن بین طنز و درام، این فیلمنامه را به یکی از آثار برجسته سینمای معاصر تبدیل کرده است.

بررسی شخصیت‌پردازی در فیلم مثلث غم

فیلم مثلث غم به کارگردانی روبن اوستلوند نه‌تنها از نظر ساختار فیلمنامه و روایت موفق است، بلکه شخصیت‌پردازی آن نیز به شکلی دقیق و هوشمندانه طراحی شده است. شخصیت‌های فیلم هر کدام نمادی از لایه‌های مختلف اجتماعی، طبقاتی و زیبایی‌شناختی جامعه مدرن هستند. کارل و یایا نماینده زندگی دیجیتال و مصنوعی هستند که همه‌چیز در آن ظاهری و برای نمایش است. یایا به‌عنوان اینفلوئنسر، در حالی که از سفرهای لوکس لذت می‌برد، بیشتر از آن برای تبلیغ و پست‌های اینستاگرامی استفاده می‌کند تا تجربۀ واقعی. از سوی دیگر، شخصیت کاپیتان (با بازی وودی هارلسون) که به‌طور غیرمنتظره‌ای فردی ضدسرمایه‌داری است، نمادی از تناقضات درون سیستم است.

در طرف دیگر ماجرا سرنشینان کشتی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که تنوع اجتماعی و طبقاتی را نشان دهند. از افراد فوق‌العاده ثروتمند تا خدمتکارانی که به آن‌ها خدمت می‌کنند، همه در این سفر به یک نوع بازی بی‌پایان درگیر می‌شوند.

در ادامه به بررسی و تحلیل کامل شخصیت‌های اصلی و فرعی فیلم می‌پردازیم و نقشی را که هر کدام در انتقال پیام‌های فیلم ایفا می‌کنند تحلیل می‌کنیم.

شخصیت‌پردازی کارل با بازی هریس دیکینسون

کارل به‌عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم، مدل مرد است که به‌طور قابل‌توجهی درگیر مسائل مربوط به زیبایی و ظاهر خود است. او در صنعتی فعالیت می‌کند که ارزش افراد را بر اساس جذابیت فیزیکی‌شان می‌سنجد. او نماد فردی محسوب می‌شود که در دنیای سطحی‌نگر و ظاهری دنیای مد گیر افتاده است. کارل به‌طور مداوم با احساس ناامنی و شک و تردید در مورد جایگاه خود در این جهان مواجه است.

او چالش‌های بسیاری در رابطه‌اش با یایا دارد و ناتوانی‌اش در برقراری ارتباط عاطفی عمیق با او، نقطه ضعف بزرگی در زندگی شخصی‌اش محسوب می‌شود. کارل به‌عنوان نماینده‌ای از مردانگی مدرن و چالش‌هایی که مردان جوان امروزی در دنیای ظاهربین و مادی با آن روبه‌رو هستند، به تصویر کشیده شده است.

تضادهای درونی کارل

یکی از جنبه‌های جذاب شخصیت کارل، تضادهای درونی اوست. او از یک‌سو به‌دلیل جذابیت ظاهری‌اش مورد توجه قرار می‌گیرد اما از سوی دیگر از اینکه در سایه مدل‌های خانم مانند یایا (شریک زندگی‌اش) قرار دارد احساس بی‌ارزشی می‌کند. این حس تضاد در روابط او با یایا به‌خوبی مشهود است. او به‌عنوان مردی که باید در یک رابطه نقش «قدرتمندتر» را ایفا کند، در موقعیتی معکوس قرار دارد و این مسئله باعث سردرگمی و اضطراب درونی او می‌شود.

رابطه کارل با قدرت

کارل شخصیتی است که در طول فیلم رابطۀ پیچیده‌ای با مفهوم قدرت و کنترل دارد. در دنیای مد و زیبایی، او به‌عنوان یک مرد جذاب از قدرت نسبی برخوردار است، اما در موقعیت‌های دیگر مانند سفر دریایی و به‌خصوص زمانی که در جزیره گیر می‌افتند، قدرت او بی‌معنا می‌شود. این تغییر در قدرت، به‌طور نمادین نشان‌دهندۀ ناپایداری ارزش‌های اجتماعی است که فقط بر اساس ظاهر یا ثروت بنا شده‌اند.

شخصیت کارل در فیلم مثلث غم

شخصیت‌ کارل با بازی هریس دیکینسون در فیلم مثلث غم

شخصیت‌پردازی یایا با بازی چارلبی دین

یایا شریک زندگی کارل و یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم، مدل زن موفق و جاه‌طلب است که زندگی خود را در دنیای مد و تبلیغات می‌گذراند. او فردی است که از جذابیت ظاهری‌اش به‌عنوان ابزاری برای کسب شهرت و قدرت استفاده می‌کند. شخصیت یایا نماد جامعه‌ای محسوب می‌شود که ارزش‌ها و معیارهای آن بر اساس ظاهر و زیبایی بنا شده است. او به‌نوعی نمایندۀ زنانی است که در این دنیای پرزرق‌وبرق زندگی می‌کنند و در عین حال از قدرت و کنترل خود در روابط آگاه هستند.

یایا نمادی از زنانی است که در دنیای مدرن از طریق شبکه‌های اجتماعی و تأثیرگذاری بر دیگران به‌دنبال قدرت و جایگاه اجتماعی هستند. شخصیت او به‌وضوح نشان‌دهندۀ سطحی‌نگری و بی‌توجهی به ارتباطات انسانی عمیق است.

نقش یایا در فیلم

یایا شخصیتی کنترل‌گر و خودآگاه به تصویر کشیده شده است. او در رابطه با کارل به‌وضوح نقش مسلط را ایفا و از جذابیت و موفقیت خود برای ایجاد فاصله و کنترل استفاده می‌کند. یکی از نکات جالب شخصیت یایا این است که او به‌رغم ظاهر موفق و قدرتمند، همچنان به قدرت‌های بالاتر و مسائل مادی وابسته است. در واقع، او نماینده افرادی به شمار می‌آید که قدرتشان نه از درون، بلکه از تأیید بیرونی و اجتماعی حاصل می‌شود.

تغییر یایا در جزیره

در بخش سوم فیلم وقتی نجات‌یافتگان در جزیره گیر می‌افتند، قدرت یایا به‌شدت کاهش می‌یابد. او که در دنیای مد و زیبایی به‌عنوان فردی قدرتمند شناخته می‌شد، اکنون در جزیره،بدون مهارت‌های عملی برای بقا بی‌قدرت شده است. این تغییر در شخصیت یایا نشان‌دهنده نقد اجتماعی فیلم روی مفهوم قدرت و ظاهر است که در شرایط بحرانی بی‌معنا می‌شود.

شخصیت‌پردازی یایا با بازی چارلبی دین

 یایا با بازی چارلبی دین در فیلم مثلث غم

شخصیت‌پردازی آبیگل با بازی دالی د لئون

آبیگل یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های مکمل فیلم، خدمتکاری در کشتی لوکس است که در ابتدا در پایین‌ترین لایه‌های اجتماعی و قدرتی قرار دارد. او فردی است که به‌وضوح از نابرابری‌های اجتماعی و طبقاتی رنج می‌برد و در دنیای مادی‌گرا و ظاهری فیلم هیچ قدرتی ندارد، اما وقتی کشتی غرق می‌شود و نجات‌یافتگان در جزیره گیر می‌افتند، شخصیت آبیگل تغییر اساسی می‌کند و او به رهبر گروه تبدیل می‌شود.

آبیگل و مفهوم تغییر دینامیک قدرت

آبیگل نمادی از فردی است که با وجود نداشتن قدرت اجتماعی یا اقتصادی در دنیای متمدن، در شرایط بقا به‌دلیل مهارت‌ها و توانایی‌های عملی‌اش قدرت را به‌دست می‌آورد. او قادر است غذا تأمین کند و به این ترتیب کنترل گروه را در جزیره به‌دست می‌گیرد. شخصیت آبیگل به‌نوعی بازتاب این پیام است که در شرایط واقعی و بحرانی قدرت‌های اجتماعی و ظاهری بی‌معنا می‌شوند و توانایی‌های عملی و بقا اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند.

نقش آبیگل در جزیره

در جزیره، آبیگل به شکلی نمادین و البته تراژیک تبدیل به رهبر گروه می‌شود. او قوانین جدیدی را وضع می‌کند و حتی شخصیت‌های ثروتمند و بانفوذی را که قبلاً در کشتی بودند تحت کنترل خود درمی‌آورد. این تغییر دینامیک قدرت بخش مهمی از پیام اجتماعی فیلم را شکل می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه در نبود تمدن و سیستم‌های اقتصادی، قدرت واقعی از آن کسانی است که توانایی‌های کاربردی دارند.

نقش قدرت و اختلاف طبقاتی در فیلم مثلث غم

آبیگل با بازی دالی د لئون در فیلم مثلث غم

شخصیت‌پردازی کاپیتان با بازی وودی هارلسون

کاپیتان کشتی یکی از شخصیت‌های کلیدی و نمادین فیلم از سرمایه‌داری متنفر است و به ایده‌های مارکسیستی علاقه دارد، اما در عین حال خود به‌عنوان کاپیتان یک کشتی لوکس که نماد نظام سرمایه‌داری است نقش‌آفرینی می‌کند. این تناقض در شخصیت کاپیتان، نقدی هوشمندانه روی نفاق و دورویی‌هایی است که در جهان مدرن دیده می‌شود.

رابطه کاپیتان با مسافران

کاپیتان فردی است که به‌طور واضح از افراد ثروتمند کشتی بی‌زار است و به‌نوعی آنان را تمسخر می‌کند. او از موقعیت خود به‌عنوان کاپیتان سوءاستفاده نمی‌کند و در لحظات بحرانی، به‌نوعی نقش تماشاگر را ایفا می‌کند. دیالوگ‌های فلسفی او با یکی از مسافران ثروتمند (که سرمایه‌دار روس است) به‌نوعی طنزآمیز و در عین حال عمیق است. این دیالوگ‌ها به چالش‌هایی که بین ایدئولوژی‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی وجود دارد اشاره دارد.

کاپیتان در مثلث غم

نقش‌آفرینی کاپیتان با بازی وودی هارلسون در مثلث غم

سبک کارگردانی روبن استلوند در فیلم مثلث غم

روبن استلوند (Ruben Ostlund) یکی از کارگردانان برجسته و نوآور سینمای مدرن که با سبک خاص و منحصربه‌فرد خود جایگاهی ویژه در سینمای معاصر اروپا به‌دست آورده است. آثار او غالباً به نقد نابرابری‌های اجتماعی، رفتارهای انسانی در شرایط غیرمعمول و چالش‌های اخلاقی و فلسفی می‌پردازند. استلوند با استفاده از تکنیک‌های ویژۀ کارگردانی توانسته است سبکی خاص خلق کند که آثارش را از دیگر فیلم‌های اجتماعی و فلسفی متمایز می‌کند.

کارگردانی روبن استلوند در این فیلم برجسته و دقیق است. او با استفاده از زوایای دوربین هوشمندانه، تقابل میان لوکس بودن و فاجعه را به تصویر می‌کشد. همچنین فیلم‌برداری به‌گونه‌ای است که زیبایی و زرق‌وبرق زندگی لاکچری به‌شکل اغراق‌آمیز نشان می‌دهد، اما همین زیبایی در لحظاتی از فیلم تبدیل به عاملی هراس‌انگیز می‌شود. موسیقی نیز به‌خوبی فضای طنزآمیز و در عین حال جدی فیلم را همراهی می‌کند.

سبک کارگردانی روبن استلوند ترکیبی از رئالیسم اجتماعی، طنز هجوآمیز، سکانس‌های طولانی و نقدهای اجتماعی عمیق است. او با استفاده از دیالوگ‌های هوشمندانه و طنز تلخ، رفتارهای انسانی را در موقعیت‌های دشوار به نمایش می‌گذارد و به نقد نابرابری‌های اجتماعی و فرهنگی می‌پردازد.

در آثار استلوند، انسان‌ها و محیط‌های اطرافشان به‌گونه‌ای به تصویر کشیده می‌شوند که تماشاگر را به چالش می‌کشد تا نه‌تنها به سطح داستان توجه کند، بلکه به مسائل عمیق‌تری مانند تضادهای طبقاتی، اخلاقی و اجتماعی بیندیشد. این سبک خاص باعث شده است که استلوند به یکی از کارگردانان برجسته و منحصربه‌فرد سینمای مدرن تبدیل شود.

در ادامۀ نقد فیلم مثلث غم به بررسی کامل سبک کارگردانی روبن استلوند می‌پردازیم.

روبن اوستلوند: کارگردان مثلث غم

روبن اوستلوند: کارگردان فیلم مثلث غم

1) سکانس‌های طولانی و ثابت

یکی از ویژگی‌های اصلی سبک استلوند استفاده از سکانس‌های طولانی (long takes) و دوربین‌های ثابت است. این شیوه باعث می‌شود مخاطب زمان کافی داشته باشد تا به جزئیات و تغییرات ظریف در محیط و شخصیت‌ها توجه کند. این سکانس‌های طولانی و بدون قطع تصویر باعث می‌شوند مخاطب حس واقعی‌تر و ملموس‌تری از صحنه داشته باشد و درگیر احساسات لحظه‌ای شود.

2) نقد اجتماعی و فلسفی

آثار استلوند به‌شدت منتقد نابرابری‌های اجتماعی، رفتارهای انسانی و مسائل اخلاقی و فلسفی است. او در فیلم‌هایش اغلب شخصیت‌ها را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که نیاز به انتخاب‌های اخلاقی پیچیده دارند. این موقعیت‌ها نه‌تنها رفتار واقعی شخصیت‌ها را آشکار می‌کند، بلکه نگاهی انتقادی به جامعه و نظام‌های اجتماعی مختلف دارد.

در فیلم مثلث غم (Triangle of Sadness) استلوند با نشان دادن تضاد طبقاتی در کشتی لوکس و سپس در جزیره به بررسی مفاهیمی مانند قدرت، ثروت و نابرابری‌های اجتماعی می‌پردازد. او از تضادهای فلسفی و اجتماعی برای ایجاد طنز و نقد استفاده می‌کند، اما همواره لایه‌های عمیق‌تر روان‌شناختی و اجتماعی در آثارش وجود دارند.

3) استفاده از طنز سیاه و طنز هجوآمیز

یکی دیگر از ویژگی‌های برجستۀ کارگردانی استلوند، استفاده از طنز سیاه (dark comedy) و هجو (satire) است. او به شکلی طنزآمیز و گاه بی‌رحمانه رفتارها و مشکلات اجتماعی را به نقد می‌کشد. این طنز تلخ باعث می‌شود تماشاگر نه‌تنها بخندد، بلکه در عین حال به عمق مشکلات اجتماعی و انسانی بیندیشد. صحنه‌های مربوط به گفت‌وگوهای کاپیتان کشتی و دیمیتری را به یاد بیاورید؛ جایی که بحث‌های جدی دربارۀ کاپیتالیسم و مارکسیسم با طنزی تلخ و هجوآمیز همراه است.

4) نمایش تضادهای انسانی و موقعیت‌های دشوار

استلوند علاقه خاصی به نمایش تضادهای انسانی و قرار دادن شخصیت‌ها در موقعیت‌های دشوار و بحرانی دارد. او این موقعیت‌ها را به گونه‌ای طراحی می‌کند که شخصیت‌ها مجبور به افشای واکنش‌های واقعی و گاه ناخوشایند خود شوند. این تضادها اغلب به شکلی برجسته و صریح نمایش داده می‌شوند و باعث می‌شوند که مخاطب به تحلیل رفتارهای انسانی بپردازد.

5) بازنمایی رفتارهای اجتماعی

آثار استلوند به‌طور مداوم به رفتارهای اجتماعی انسان‌ها می‌پردازد. او علاقه‌مند است تا رفتارهایی را به تصویر بکشد که معمولاً در زندگی روزمره مورد توجه قرار نمی‌گیرند. این رفتارها ممکن است به ظاهر کوچک و بی‌اهمیت باشند، اما در نهایت بخش مهمی از تحلیل اجتماعی او را تشکیل می‌دهند. در مثلث غم نیز او رفتارهای اجتماعی مختلف میان افراد ثروتمند و خدمه کشتی را به تصویر می‌کشد و تضادهای طبقاتی را بادقت و عمق بررسی می‌کند.

6) نمایش فضا و محیط به‌عنوان شخصیت

استلوند در آثارش به محیط و فضا اهمیت ویژه‌ای می‌دهد. او از محیط‌های طبیعی یا ساختگی به‌عنوان عنصر داستان‌گو استفاده می‌کند. در واقع، فضاها در آثار او نه‌تنها به‌عنوان پس‌زمینه‌ای برای وقایع بلکه به‌عنوان عاملی فعال در پیشبرد داستان حضور دارند. او از محیط‌ها برای تقویت احساسات و درگیری‌های شخصیت‌ها استفاده می‌کند. در مثلث غم کشتی لوکس و سپس جزیره متروک دو فضای متفاوت هستند که هر کدام نقش مهمی در شکل‌گیری موقعیت‌های داستانی دارند و تضاد طبقاتی را به وضوح نمایش می‌دهند.

7) رئالیسم و فاصله‌گذاری

استلوند با استفاده از رئالیسم تماشاگر را به دنیای واقعی نزدیک می‌کند، اما به‌طور هم‌زمان از تکنیک‌های فاصله‌گذاری استفاده می‌کند تا مخاطب را از غرق شدن در احساسات سطحی بازدارد. او این فاصله‌گذاری را از طریق نمایش غیرمستقیم یا نشان ندادن واکنش‌های عاطفی مستقیم شخصیت‌ها به‌دست می‌آورد. این تکنیک به تماشاگر اجازه می‌دهد که به‌جای همذات‌پنداری صرف با شخصیت‌ها، به تحلیل موقعیت‌ها و رفتارهای اجتماعی بپردازد.

پایان‌بندی غیرمنتظرۀ فیلم مثلث غم و تحلیلی بر آن

پایان‌ فیلم مثلث غم (Triangle of Sadness) یکی از بحث‌برانگیزترین و قابل‌تأمل‌ترین بخش‌های این اثر است. روبن استلوند در این فیلم با استفاده از پایان‌بندی باز و مبهم تماشاگر را به تفکر درباره موضوعات عمیق فیلم دعوت می‌کند.

در صحنه پایانی، ابیگیل و یایا به‌دنبال کشف جزیره و یافتن راه نجات هستند. در همین حین، یایا متوجه می‌شود که در نزدیکی آن‌ها امکانات هتلی مجلل وجود دارد که نشان می‌دهد آن‌ها شاید همۀ این‌مدت در نزدیکی تمدن و راحتی بوده‌اند. این کشف امیدبخش است، اما به‌محض اینکه یایا این را درک می‌کند و از آزادی و کمک صحبت می‌کند، ابیگیل با چکش در دست به او نزدیک می‌شود. ابیگیل در لحظات آخر با تردید به یایا نگاه می‌کند و فیلم بدون نشان دادن اقدام بعدی او به پایان می‌رسد.

هم‌زمان با این صحنه کارل را می‌بینیم که در حال دویدن از طرف دیگر جزیره است، اما دلیل این دویدن و هدف او مشخص نیست. پایان‌بندی فیلم به‌طور عمدی باز و مبهم و این یکی از ویژگی‌های بارز سبک استلوند است. هیچ پاسخ قطعی‌ای دربارۀ اینکه آیا ابیگیل یایا را می‌کشد یا نه داده نمی‌شود. این ابهام تماشاگر را با سؤالات بی‌پاسخ دربارۀ قدرت، نجات و اخلاقیات مواجه می‌کند.

ابیگیل که در طول فیلم به‌عنوان نماینده‌ای از طبقه فرودست و مظلوم ظاهر شده بود، در نهایت خود را در موقعیت قدرت و کنترل می‌بیند. حالا او باید تصمیم بگیرد که آیا برای حفظ این قدرت به رفتاری مشابه با افراد ثروتمند و قدرتمندی که او را قبلاً نادیده می‌گرفتند دست بزند یا خیر.

یکی از تم‌های اصلی فیلم نابرابری طبقاتی است. در پایان و با کشف امکانات لوکس در نزدیکی آن‌ها این تناقض به اوج خود می‌رسد. سؤال مهمی که مطرح می‌شود این است که آیا ابیگیل موقعیت قدرت خود را که به سختی به دست آورده رها می‌کند و به زندگی سابقش به‌عنوان خدمه بازمی‌گردد یا خیر. او حالا انتخابی اخلاقی پیش‌رو دارد؛ اینکه آیا یایا را به‌عنوان تهدیدی برای قدرت خود ببیند و او را از بین ببرد یا او را نجات دهد و به جامعه بازگردند.

پایان فیلم مثلث غم

نمایی از سکانس پایانی فیلم مثلث غم

نقد اجتماعی و فرهنگی در پایان‌بندی فیلم

پایان‌بندی فیلم از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز بسیار معنادار است. روبن استلوند با این پایان‌بندی به‌طور ضمنی نشان می‌دهد که چگونه ساختارهای اجتماعی و طبقاتی حتی در شرایطی کاملاً متفاوت می‌توانند همچنان بر رفتارها و تصمیمات انسان‌ها حاکم باشند. حتی در جزیره‌ای متروک که پول و ثروت هیچ ارزشی ندارد، افراد همچنان به‌دنبال قدرت و کنترل بر دیگران هستند. ابیگیل به شکلی نمادین به نماینده‌ای از قدرت جدید تبدیل می‌شود و سؤال اینجاست که آیا او مانند نظام‌های قبلی به سوءاستفاده از قدرت روی خواهد آورد یا خیر.

ریتم مثلث غم؛ طولانی و کند

در نقد فیلم مثلث غم نمی‌توانیم از طولانی بودن برخی صحنه‌ها و ریتم کند فیلم حرف نزنیم. زمان فیلم بیش از ۲ ساعت و نیم است و برخی سکانس‌ها، به‌خصوص در بخش مربوط به کشتی، طولانی و کش‌دارند. پیام‌های این اثر سینمایی در میانۀ فیلم به‌طور واضح ارائه شده‌اند، اما استلوند همچنان به کش دادن صحنه‌ها ادامه می‌دهد.

صحنه‌هایی را که مربوط به غذا خوردن در کشتی و پیامدهای آن است (از جمله صحنه‌های استفراغ) به‌یاد بیاورید. این صحنه‌ها بسیار طولانی هستند و باعث افت ریتم کلی فیلم می‌شوند. در بعضی مواقع فیلم بیش‌ازحد بر پیام‌های خود اصرار می‌ورزد و به نظر می‌رسد که در حال تحمیل دیدگاه‌های فلسفی خاصی به مخاطب است.

فیلم سینمایی مثلث غم

نمایی از فیلم مثلث غم به کارگردانی روبن اوستلوند 

طنز سیاه تا چه حد؟

طنز سیاه و هجو اجتماعی بخش مهمی از سبک روبن استلوند است و در این فیلم نیز به شکلی برجسته به کار رفته است؛ با این حال طنز تلخ فیلم گاهی بیش‌ازحد به سمت بی‌رحمی و تحقیر شخصیت‌ها می‌رود. استفاده مکرر از صحنه‌های ناراحت‌کننده و گاهی اغراق‌آمیز مانند سکانس‌هایی که مربوط به طوفان در کشتی و مسمومیت غذایی مسافران است، به‌خصوص صحنه‌های مربوط به استفراغ و مدفوع، واقعاً افراطی و ناخوشایندند.

تمرکز بیش‌ازحد روی پیام‌های اجتماعی

هرچند فیلم مثلث غم به شکلی هوشمندانه به نقد مسائل اجتماعی و نابرابری‌های طبقاتی می‌پردازد، اما در برخی از قسمت‌ها بیش‌ازحد روی پیام‌های اجتماعی خود متمرکز شده و این مسئله باعث شده است که جنبه‌های داستانی و شخصیتی فیلم در برخی مواقع به حاشیه رانده شوند. به عبارتی، فیلم بیشتر به‌عنوان یک بیانیه اجتماعی عمل می‌کند تا داستانی سرگرم‌کننده و روان. همچنین در طول فیلم تمرکز بسیاری روی روابط قدرت میان شخصیت‌ها و تغییرات طبقاتی آن‌ها در شرایط مختلف می‌شود که تک‌بعدی نگاه کردن به این مسئله نیز خوشایند نیست.

فیلم مثلث غم؛ فیلم خوبی که باید دید

مثلث غم اثری است که مخاطب را وادار به تفکر دربارۀ‌ جایگاه و ارزش‌های خود در دنیای مدرن می‌کند. فیلم با روایتی کمدی و پر از لحظات هجوآمیز به سؤالات جدی در مورد نابرابری‌های اجتماعی و شکنندگی سیستم‌های سرمایه‌داری می‌پردازد. این اثر یک فیلم تأمل‌برانگیز است که توانسته با طنز تلخ خود به یکی از مهم‌ترین آثار سینمایی سال تبدیل شود. اگرچه فهم فیلم برای همۀ مخاطبان آسان نیست، اما بی‌شک یکی از آثار برجستۀ سینمای امروز دنیاست.

نظری داری؟ بنویس برامون

در اهل سینما بخوانید...

MONSTER 1
نقد فیلم خارجی
نقد فیلم monster 2023؛ مبهم مثل هیولا

«هیولا» شانزدهمین فیلم هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی است که در جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلم‌نامه را از آن خود کند. کورئیدا با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود.

خواندن این متن
Jujutsu Kaisen 12
نقد انیمه
نقد انیمه جوجوتسو کایسن؛ پست‌‌مدرنیسم به روایت انیمه

در این مقاله از مجله هنری اهل سینما به نقد انیمه جوجوتسو کایسن با ذکر نکات مثبت و منفی‌اش می‌پردازیم و لایه‌های مکتب پست‌مدرنیسم را در قسمت‌های مختلف این انیمه بررسی می‌کنیم.

خواندن این متن
breaking bad
معرفی فیلم
معرفی سریال بریکینگ بد + اطلاعات کامل و نظر منتقدان

سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) یکی از محبوب‌ترین و موفق‌ترین سریال‌های تلویزیونی تاریخ محسوب می‌شود که توانسته است مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند. در این مطلب به معرفی کامل سریال بریکینگ بد می‌پردازیم.

خواندن این متن
نقد فیلم ناپلئون
نقد فیلم خارجی
نقد فیلم ناپلئون Napoleon؛ تاریخ‌نگاری فاجعه‌بار خالق گلادیاتور

«ناپلئون» آخرین اثر ریدلی اسکات، کارگردان و تهیه‌کنندۀ انگلستانی است که در ژانر تاریخی حماسی ساخته شد و در نوامبر 2023 برای اولین‌بار در پاریس به نمایش درآمد. این فیلم بر مبنای زندگی‌نامۀ ناپلئون بناپارت (امپراتور فرانسه) است.

خواندن این متن
به نقد فیلم مثلث غم؛ تفسیر زندگی در دنیای سرمایه‌داری و نقدی بر نابرابری امتیاز دهید.
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars6 Stars7 Stars8 Stars9 Stars10 StarsLoading...