نقد فیلم monster 2023؛ مبهم مثل هیولا
«هیولا» شانزدهمین فیلم هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی است که در جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. کورئیدا با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود.
نویسنده
ویراستار
فرض کنید در حال فرار از دست یک خرس بزرگ هستید. همانطور که از ترس زهرهترک میشوید، بهدنبال جایی برای مخفی شدن هستید که ناگهان کلبهای را میبینید و بهسرعت واردش میشوید. در آن کلبه چند نفر دیگر را ملاقات میکنید و برای پیدا کردن مکان امنتان خوشحالید، اما طولی نمیکشد که حسی در وجودتان نجوا میکند «از اینجا فرار کن!» دلتان میخواهد از آن کلبهی نفرینشده فرار کنید، اما راه فراری نیست. شما وارد کلبهی نفرینشدهی هشت نفرت انگیز شدهاید!
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما، به بررسی و نقد فیلم هشت نفرت انگیز میپردازیم و نکات مثبت و منفی آن را به شما میگوییم. با صرف ۱۰ دقیقه وقت برای خواندن این مقاله نهتنها با جهان فیلم و شخصیتهای درون آن آشنا میشوید، بلکه چند شیوهی روایت داستان و نوع نگاه کارگردان فیلم به نحوهی داستانسرایی را کامل درک میکنید.
پیش از خواندن نقد فیلم هشت نفرت انگیز The Hateful Eight، شما را به تماشای تیزر این فیلم جذاب و بهیادماندنی دعوت میکنیم.
جایزهبگیر جان روث (با بازی کرت راسل) همراه با جایزهی ده هزار دلاریاش دیزی دامرگو (با بازی جنیفر جیسون لیگ)، سوار بر یک دلیجان وسط برف و بوران و طوفانی شدید به سمت خرازی مینی حرکت میکنند تا مدتی را در آنجا بگذرانند و پس از قطع شدن طوفان و صاف شدن هوا، به سمت شهر رِد راک بروند. آنها در راه رسیدن به خرازی یک سرهنگ سابق سیاهپوست به نام مارکوئس وارن (با بازی ساموئل ال جکسون) را که در جنگ داخلی برای جبههی شمال میجنگید سوار کردند. در ادامه راه نیز فردی یاغی به نام کریس منیکس (با بازی والتر گوگینز) را که کلانتر شهر رِد راک است همراه خود میبرند. غافل از آنکه در خراری مینی اتفاقات غیرمنتظرهای در انتظار آنهاست… .
ـ جایزه اسکار بهترین موسیقی متن اورجینال برای انیو موریکونه در سال 2015
ـ کاندید بهترین بازیگر مکمل زن برای جنیفر جیسون لیگ در جشنواره 2016 academy awards
ـ کاندید بهترین فیلمبرداری در جشنواره 2016 academy awards
ـ کاندید بهترین فیلمنامه برای کوئنتین تارانتیتو در جشنواره BAFTA 2016
ـ کاندید بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای جنیفر جیسون لیگدر جشنواره BAFTA 2016
در بخش نقد فیلم سایت اهل سینما بخوانید: نقد فیلم پازل
نمایی از دو شخصیت مارکوس وارن و جان روث با بازی ساموئل ال جکسون و کرت راسل
قبل از تیتراژ ابتدایی فیلم، چند نمای باز از محیطی سرتاسر برفی و کوهستانی میبینیم. همزمان با این مناظر زیبا، موسیقی قدرتمند انیو موریکونه با ریتمی رازآلود و وهمانگیز در پسزمینهی فیلم پخش میشود. این سکانس کوتاه همراه با موسیقی شاهکار موریکونه، کل فیلم را بهصورت خلاصه بیان میکند. دشتها و درختان پوشیده در جامهای سفید فقط به یک چشمانداز زیبا ختم نمیشوند، شاید لابهلای همین درختان و شاخهها حوادث ناگواری اتفاق بیفتد که از چشم همه دور بماند. تنها کاری که میتوان کرد این است که یک نفر با دل و جرئت پیدا شود، به درون این درختان برود و از وقوعشان باخبر شود. این احساسی است که با تماشای این سکانس از فیلم سرتاسر خشن هشت نفرت انگیز به مخاطب دست میدهد. اتفاقات غیرقابلپیشبینی و جذابی در فیلم اکشن هشت نفرتانگیز در انتظار مخاطب هستند.
در بخش معرفی فیلم بخوانید: چرا باید فیلم ببینیم؟
نمایی باز از دلیجان و ادای احترام به فیلم دلیجان stagecoach 1939
دلیجان در مسیر خود حرکت میکند تا به سرهنگ مارکوس وارن میرسد و اهداف سرهنگ برای ما مشخص میشود. او چند زندانی تحت تعقیب را به هلاکت رسانده و در مسیر رفتن به شهر رد راک گرفتار طوفان شده است. داستان از زبان خود سرهنگ بازگو میشود. ما هنگام تماشای فیلم هشت نفرت انگیز دوبله فارسی، قرار نیست نحوهی کشتن آن سه زندانی توسط سرهنگ را ببینیم؛ این اتفاق به بخشی از پیشینهی سرهنگ تبدیل شده است و مانند یک گزارش از زمان گذشته به ما ابلاغ میشود.
در نقد فیلم هشت نفرت انگیز باید بگوییم که قسمت اعظمی از داستان این فیلم با گذشتهای که هریک از اشخاص فیلم داشتهاند و جزئیات ریز و درشتش روایت میشود. صحنهی سوار شدن کریس منیکس به دلیجان را به یاد بیاورید. در ابتدا جان روث اجازهی سوار شدن را به او نمیدهد، اما علیرغم میل باطنیاش به دلیل گذشتهی کریس بهاجبار او را نیز با خودش میبرد. کریس منیکس کلانتر شهر رد راک است و اگر زنده به آنجا نرسد، کسی نیست که جایزهی جان روث را به او بدهد. عاملی که میتواند داستان ابتدایی فیلم نفرتانگیزها را برای مخاطب پرکشش و نسبتاً گیرا نگه دارد، ارتباطات مختلفی است که بین شخصیتهای فیلم برقرار میشود و مخاطبان تا انتهای زمان طولانی فیلم (2 ساعت و 45 دقیقه) میخکوب فیلم هستند.
در سایت اهل سینما بخوانید: نقد فیلم هیولا 2023
نمایی از شخصیت کریس منیکس با بازی والتن گوگینز
خط داستانی شخصیتها در قسمتهایی بههم مرتبط و همین باعث میشود که جهانی واحد برای شخصیتهای فیلم بهوجود بیاید. ما از زبان سرهنگ میشنویم که جان روثِ جایزهبگیر به مأمور اعدام معروف است، زیرا او شکارش را موقع دستگیری نمیکشد، بلکه او را زنده تحویل کلانتر میدهد. او پس از اینکه بهدار آویخته شدن شکارش را با چشمانش ببیند، جایزهاش را دریافت میکند. حال تازه متوجه میشویم که چرا دیزی دامرگو هم در کنار جان روث سالم و سلامت حضور دارد.
از طرف دیگر، همین خصوصیت جان روث است که یک فرصت مناسب به برادر دیزی دامرگو (با بازی چانینگ تاتوم) میدهد تا خواهرش را از دست جان روث نجات دهد. نکتهی نسبتاً هوشمندانهی فیلم این است: پیشینه و قصد و نیت هر شخصیت برای شخصیت دیگر تبدیل به یک مانع و چالش میشود و داستان فیلم هشت نفرت انگیز همزمان به صورت شخصیتمحور و روایتمحور پیش میرود.
برای توصیف بهتر فیلمهای روایتمحور یک مثال برای شما میزنیم. در فصل اول سریال ریچر محصول سال 2022، در قسمت اول جک ریچر را میبینیم که بیهدف به کافهای میرود و قهوه و صبحانه سفارش میدهد. همهچیز آرام است تا اینکه ناگهان پلیس سرمیرسد و جک ریچر به جرم قتل بازداشت میشود؛ در حالی که او اولینبار است که پای خود را به این شهر میگذارد. نکتهی اصلی دقیقاً اینجاست؛ اتفاقی که برای شخصیت اصلی داستان میافتد برگرفته از اهداف شخصیشان نیست. جک از بیرون جهان فیلم وارد خط اصلی روایت شده است و داستان سریال ریچر با یک بهانه و دغدغهی شخصی شروع نمیشود؛ بلکه یک داستان مستقل او را به داخل خود میکشاند.
داستان فیلم The Hateful Eight کاملاً برعکس سریال ریچر اتفاق میافتد. ما با قصهای سروکار داریم که ابتدا از زندگی جان روث سرچشمه میگیرد. مابقی شخصیتها نیز به همین ترتیباند. شخصیتهای فیلم تارانتیتو ما را وارد قصهی خود میکنند، نه اینکه یک قصه از بیرون زندگی شخصیتها روی سر آنها فرود بیاید و این شخصیتها را تحتسلطه قرار دهد.
پوستر فیلم هشت نفرت انگیز
بگذارید اینبار از ژنرال سندی اسمیترز با بازی بروس دِرن شروع کنیم. او از همان ابتدا که جودی دامرگو، برادر دیزی، دنبال آزادیاش بود در خرازی مینی حضور داشت و صرفاً یک مسافر ساده بود. ژنرال منتظر پسرش مانده است تا دوباره پیش او بازگردد. نکتهی جالب فیلم اینجاست؛ سرهنگ مارکوس وارن پسر ژنرال را کشته و در جنگ علیه او نبرد کرده است.
حادثهی کشتن پسر ژنرال در فیلم رازآلود هشت نفرت انگیز، از دل شخصیت سرهنگ وارن و خط داستانی او خارج و قصه از زاویه نگاه او روایت میشود. اگر از نگاه ژنرال سندی اسمیترز به قضیه نگاه کنیم، داستان کشته شدن پسرش خارج از محدودهی داستانی او اتفاق افتاده است. ژنرال از کجا خبر داشت که سرهنگ وارن قرار است به خرازی بیاید؟ درست مشابه جک ریچر که نمیدانست وقتی وارد آن شهر میشود او را دستگیر میکنند.
آمیختن این دو سبک قصهگویی برگ برندهی روایت فیلم است. هر شخصیت داستان مجزایی دارد، اما هریک از داستانها بهنحوی روی سرنوشت شخصیت دیگر تأثیر میگذارد. بهطور مثال؛ جو گیج با بازی مایکل مدسن قهوه را مسموم میکند و جان روث دراثر نوشیدن آن کشته میشود. به یاد بیاورید که کریس منیکس پیشنهاد دیزی را رد میکند. چرا؟ چون دیزی به او هشدار نداد که در حال نوشیدن قهوهی مسموم است. پس کریس میفهمد به مابقی حرفها و وعدههای دیزی قابلاعتماد نیستند؛ درنتیجه موضع خودش را حفظ میکند و طرف سرهنگ وارن باقی میماند. مثالهایی ازایندست بهخوبی مخاطب را درگیر میکنند. در ادامه، بیشتر به نقد و بررسی فیلم هشت نفرت انگیز میپردازیم.
نمایی از ورود شخصیتها به خرازی مینی در فیلم هشت نفرتانگیز
آمیختن دو تکنیک داستانگویی در فیلم کوئنتین تارانتینو همانقدر که جنبهی مثبت دارد، به فیلم لطمهی بزرگی زده است و همین ویژگی مثبت بزرگترین مشکل فیلم نیز محسوب میشود. اگر هشت نفرت انگیز با زیرنویس فارسی را دیده باشید، حتماً متوجه زمان زیاد فیلم شدهاید. تا زمانی که فیلم مشت خود را باز و حقههای موجود در آستینش را رو کند، زمان زیادی میگذرد. بخش اعظم داستان فیلم هشت نفرت انگیز وابستهبه خردهداستانهای شخصیتها است و بهناچار مواردی را در فیلم میبینیم که تبدیل به سکانسهای مردهای میشوند؛ چراکه بودونبودشان تفاوتی در پیشبرد داستان فیلم نمیکنند.
اگر مخاطب کمحوصلهای هستید، احتمالاً تا انتهای فیلم صبر نمیکنید و از تماشای ادامهی فیلم منصرف میشوید. برای شما مثالی از فیلم میآوریم. شخصیت آزوالدو موبری با بازی تیم راث، دربارهی به چالش کشیدن عدالت در کارش بهعنوان یک مأمور اعدام صحبت میکند. درواقع، تارانتینو ذهن ما را منحرف میکند تا حدس نزنیم که او هم جزو گروهِ دامرگو است. اما وقتی این دیالوگهای تفکربرانگیز و زیبا درنهایت کار به جایی نمیبرد و شخصیت منفعل میماند، هیچ تأثیر خاصی هم در داستان نمیگذارد.
زمانی یک شخصیت در فیلم معنا و اعتبار پیدا میکند که کارهایش در پیشبرد داستان فیلم مؤثر باشد و وقایع داستان را به نفع خود عوض کند؛ اما در فیلم کوئنتین تارانتینو این اتفاق نمیافتد. کارگردان یک شخصیت را به حال خود رها میکند و بودونبودش برای مخاطب فرقی نمیکند. شخصیت جو گیج، سنیور باب (با بازی دیمین بیچیر) و ژنرال اسمیترز شخصیتهای تقریباً بیکاربردی هستند، اما وضعیت بهتری دارند و در وقایع داستان فیلم هشت نفرتانگیز درگیرند.
آنچه در نقد فیلم هشت نفرت انگیز باید گفت این است که ژنرال اسمیترز نقش حساسی در فیلمنامه ندارد و این همان تأثیرپذیری شخصیت او از خردهداستانهای کریس منیکس و سرهنگ وارن است که او را از انفعال حتمی نجات میدهد. سکانس فلشبکِ ورود باند دامرگو به خرازی مینی، بدترین قسمت فیلم است؛ چراکه همهی ما به لطف سکانس حل معمای سرهنگ وارن و سکانس تیراندازی، میدانیم قبل از اینکه دلیجان به خرازی برسد در کلبه چه اتفاقی افتاده است. دوباره نشان دادن همان وقایع در یک سکانس خستهکننده و طولانی، نتیجهای جز سربردن حوصلهی تماشاچی ندارد.
شخصیت پیت هیکاک با بازی تیم راث پنهانشده در نقش آزوالدو موبری
اصلیترین ویژگی شخصیتپردازی در نقد فیلم Hateful Eight به ساخت یک شبکهی ارتباطی واحد بین شخصیتهای فیلم برمیگردد. در ابتدا که سرهنگ وارن سوار دلیجان میشود، دیزی دامرگو نمیداند جان روث چه لقبی دارد. در ادامه، بهجای اینکه جان روث به دیزی بگوید، این سرهنگ وارن است که هم به دیزی و هم به مخاطبان توضیح میدهد که جان ملقب به مأمور اعدام است. بازگو کردن قسمتی از ویژگیهای هر شخصیت بهوسیلهی یک شخصیت دیگر، روشی بسیار کارآمد و مثبت به شمار میآید. وقتی یکی از اشخاص داستان ویژگی جالبتوجه و جذاب یک شخصیت را ـ که یکی از عناصر کلیدی فیلم است ـ بازگو میکند، خودبهخود اعتبار و ارزش بیشتری به شخصیت موردبحث میدهد.
همان ابتدای فیلم، سرهنگ وارن برای دیزی توضیح میدهد: «وقتی مأمور اعدام تو رو بگیره، تو با یه گلوله نمیمیری. وقتی مأمور اعدام تو رو بگیره، اعدام میشی!» در ادامهی فیلم در قسمت میز شام، جان روث نظر شخصیاش را دربارهی حرامزادههای بدجنس بیان میکند: «تو فقط باید حرومزادههای بدجنس رو دار بزنی، ولی ای حرومزادههای بدجنس! شماها باید به دار آویخته بشین.» حال بیایید به پایان فیلم برویم. مرگ دیزی قریبالوقوع است و کریس منیکس میخواهد با یک گلوله او را بکشد اما سرهنگ وارن مانع میشود. دقیقاً در همین قسمت ویژگیهای بارز جان روث از زبان سرهنگ وارن بازگو میشود و نظر شخصی جان روث دربارهی حرامزادههای بدجنس اینبار از زبان کریس منیکس به زبان آورده میشود. این سکانس کوتاه اما تأثیرگذار در فیلم هشت نفرت انگیز با بیننده کاری میکند که حتی به جسد تکهتکهشدهی جان روث که نقش بر زمین شده است نیز عظمتی خاص میدهد.
متأسفانه تارانتینو در فیلم سینمایی هشت نفرتانگیز نمیتواند ارزش و اعتبار درستی برای تمام شخصیتها بهوجود بیاورد. برخی از شخصیتهای فیلم ازجمله آزوالدو و جو گیج شخصیتهای تکبعدی و بیکارکردی هستند که نویسنده سعی داشته است با پنهان کردنشان پشت ظاهر انسانهای تقلبی دیگر، به آنها عمق و ارزش بدهد. بهعنوان مثال، تنها تأثیر جدی جو گیج در فیلم مسموم کردن با قهوه است و حضور او و آزوالدو در فیلم هیچ تأثیری در پیشبرد داستان و کارکرد شخصیتها ندارد.
کریس منیکس و سرهنگ وارن، آزوالدو و جو گیچ را بهراحتی میکشند و هیچ حسی در مخاطب ایجاد نمیشود؛ نه هیجانزدگی و نه برانگیخته شدن احساسات. این وضعیت برای شخصیتهای جودی دامرگو، مینی، سوییت دیو، مسافران و کارکنان خرازی مینی بدتر هم میشود. وقتی مخاطب این مسافران را نمیشناسد، هدفی برایشان از سوی نویسنده تعریف نشده است و معلوم نیست از کجا آمدهاند، کشته شدنشان نیز بههیچوجه اتفاق شگفتآوری نیست و بهسرعت به فراموشی سپرده میشود. متأسفانه فیلم هشت نفرت انگیز با تمام خوبیهایش در اینجا حسابی کم میآورد.
نمایی از فیلم هشت نفرت انگیز به کارگردانی کوئنتین تارانتینو
در سکانسی که کریس منیکس و سرهنگ وارن دیزی را دار میزنند، موسیقی فیلم بسیار بهجا و کمککننده است. موسیقیای که در این سکانس پخش میشود، همان موسیقیای است که در زمان مسموم شدن جان روث با قهوه پخش شد. این سکانس به این معناست که جان روث حتی زمانی که مرده است هم دست از سر دیزی برنمیدارد. این حالت برای چند شخصیت از جمله سرهنگ وارن، کریس منیکس و دیزی هم تکرار میشود. تمامی این شخصیتها تقریباً ارزشمند میشوند و چه خواسته یا ناخواسته دغدغهها و کارهایشان برای مخاطب اهمیت پیدا میکند.
نمایی از شخصیت بیرحم جو گیج با بازی مایکل مدسن
جسارت تارانتینو در فیلم بینظیر Hateful Eight در نحوهی روایت، اوجوفرود داستان و نمایش دادن شخصیتها بسیار دیدنی و جذاب است. فیلمهای بسیاری با این مضمون ساخته شدهاند که در آن همهی شخصیتها میخواهند همدیگر را بکشند. بهطور مثال فیلم «بتل رویال» محصول سال ۲۰۰۰ کشور ژاپن و «درخشش» اثر ماندگار کوبریک محصول سال ۱۹۸۰ کشور آمریکا. در فیلمهای «درخشش» و «بتل رویال» جرقهای از انسانیت و عواطف پاک و معصوم بشری دیده میشود؛ طوری که در انتها مخاطب نسبتبه کشتهشدگان حس ترحم پیدا میکند.
در فیلم سینمایی هشت نفرت انگیز، مخاطب هیچ حس ناراحتی و ترحمی نسبتبه اشخاص داستان ندارد. هیچیک از شخصیتهای اصلی فیلم بویی از انسانیت نبردهاند و متأسفانه تجربههای بدی از خشونت را در گذشته، چه در جنگ و چه در شغل خود، داشتهاند. مدام به یکدیگر فحش میدهند و صحبتهایشان پر از غلطهای دستوری و املایی است. همگی این اشخاص زمخت و اندکی زشتند و بهخاطر شخصیت خشن و ظالمی که دارند به خودشان میبالند. کسانی هم که ذرهای انسانیت دارند، لابهلای عظمت این شخصیتهای منفی گم میشوند. اگر عاشق فیلمهایی با تم خشونت هستید و خشونت خونتان کم شده است، با خیال راحت فیلم هشت نفرت انگیز بدون سانسور را ببینید؛ مطمئن باشید که در انتهای فیلم وجدانتان جریحهدار نمیشود.
شخصیت مارکوس وارن با بازی بینظیر ساموئل ال جکسون
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما، به نقد فیلم هشت نفرت انگیز اثر کوئنتین تارانتینو پرداختیم. این فیلم آمریکایی و مهیج فیلمی نیست که یک روز به تماشایش بنشینید و روز بعد آن را فراموش کنید. هشت نفرت انگیز با این دغدغه که «چه میشد اگر یک روز چند خلافکار و آدمکش و جانی خطرناک زیر یک سقف در جایی کنار هم محبوس شوند؟» تجربهی خاص و متفاوتی را برای مخاطبان به ارمغان میآورد. البته فیلم Hateful Eight با تمام اشکالاتی که در شخصیتپردازی دارد و سکانسهایی که بودونبودشان تفاوت چندانی در داستان ایجاد نمیکند، حداقل ارزش یکبار دیدن را دارد و تبدیل به خاطرهای عجیب در زندگیتان میشود. اگر از نقد و بررسی فیلم سینمایی هشت نفرت انگیز خوشتان آمد، برای دیدن نقد و بررسی سایر فیلمهای ژانر وسترن و مابقی فیلمهای روز جهان حتماً به سایت ما مراجعه کنید.
«هیولا» شانزدهمین فیلم هیروکازو کورئیدا کارگردان ژاپنی است که در جشنوارۀ فیلم کن نمایش داده شد و توانست جایزۀ بهترین فیلمنامه را از آن خود کند. کورئیدا با فیلم دزدان فروشگاه موفق به دریافت نخل طلای کن شده بود.
در این مقاله از مجله هنری اهل سینما به نقد انیمه جوجوتسو کایسن با ذکر نکات مثبت و منفیاش میپردازیم و لایههای مکتب پستمدرنیسم را در قسمتهای مختلف این انیمه بررسی میکنیم.
سریال بریکینگ بد (Breaking Bad) یکی از محبوبترین و موفقترین سریالهای تلویزیونی تاریخ محسوب میشود که توانسته است مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند. در این مطلب به معرفی کامل سریال بریکینگ بد میپردازیم.
فیلم مثلث غم داستان زوج مدلی را روایت میکند که به سفر دریایی لوکسی میروند اما وقتی اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میدهد، سفرشان به کابوسی از بقا تبدیل میشود و روابط اجتماعی و طبقاتی آنها به چالش کشیده میشود.
سلام.
با قسمت طولانی بودن فیلم و حوصله سر بر شدنش موافقم. بنظرم یکی از آثار متوسط تارانتینو بود. خیلی بیخودی کشش دادن
بعضی وقتها میگویند چیزهایی که در فیلمها اتفاق میافتند غیرواقعیاند، اما واقعیت این است چیزهایی که در زندگی شما اتفاق میافتند غیرواقعیاند. فیلمها کاری میکنند که عواطف ما نیرومند و واقعی جلوه کنند، درحالیکه وقتی همان اتفاقات واقعاً برای شما روی میدهند، انگار دارید تلویزیون تماشا میکنید و هیچ احساسی ندارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلم های تارانتیو یک چیز دیگرست….
متشکرم از نظرت
سلام.
با قسمت طولانی بودن فیلم و حوصله سر بر شدنش موافقم. بنظرم یکی از آثار متوسط تارانتینو بود. خیلی بیخودی کشش دادن
احمدجان مرسی که همراهمونی.