امتیاز نگارنده: 8 از 10
پیشنهاد: اگر اهل خشونت هدفمند با چاشنی زیرکی فیلمهای گنگستری هستید؛ سریال پنگوئن را به شما پیشنهاد میکنم. هرچند در دو قسمت آغازین باید شکیبا باشید؛ چون خبری از خشونت نیست!
خلاصه سریال پنگوئن | خطر اسپویل سریال
آزوالد پسر مادری تنهاست که همۀ عمرش مورد تمسخر و دستکم گرفته شدن قرار گرفته است. او برای ویکتور (رنزی فلیز)، مهاجر جوانی از منطقه فقیرنشین گاتهام که در پایان فیلم بتمن سیلزده شد نقش پدر را بازی میکند. سوفیا که بهدلیل زن بودن از این حرفه کنار گذاشته و طرد شده است به همان اندازه که با رقبایش بیرحم بود با خانوادۀ خودش هم بیرحم است. آزوالد برای اوج گرفتن و شناخته شدن تلاش میکند، سوفیا بهدنبال اعتبار است و ویکتور در حالی که تلاش میکند معصومیت خود را حفظ کند رؤیای آمریکایی را دنبال میکند.
جوایز و نامزدیهای سریال پنگوئن
ـ جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد سریالهای کوتاه تلویزیونی از گلدن گلوب
ـ جایزه بهترین بازیگر مرد سریالهای تلویزیونی از جشنواره سترن
ـ جایزه بهترین بازیگر مکمل زن سریالهای تلویزیونی از جشنواره سترن
ـ نامزدی بهترین بازیگر مکمل زن سریالهای کوتاه تلویزیونی از گلدن گلوب
ـ نامزدی بهترین سریال کوتاه تلویزیونی از گلدن گلوب
ـ نامزدی بهترین سریال تلویزیونی ابرقهرمانی از جشنواره سترن
ـ نامزدی بهترین بازی نوجوان در سریالهای تلویزیونی از جشنواره سترن
نقد و بررسی سریال پنگوئن؛ سقوطی خیرهکننده به دنیای زیرزمینی گاتهام
در نقد قسمت اول سریال پنگوئن کالین فارل بهچشم میآید که نهتنها با راه رفتن معمولی پنگوئن بلکه با لنگیدنهای تهاجمی و لغزان (که ملوانان پامیخدار هالیوود را بهیاد میآورد) نقشی تعدیلشده، کاملاً متعهدانه و تماماً حرفهای را بازی میکند. اما این بازی، بازی کالین فارل نیست. او با لهجه نیویورکی زننده کار دقیقی در تقلید از نمادهای گانگستری مانند دنیرو، پاچینو و گاندولفینی انجام میدهد. سپس نوبت به گریم میرسد که با زخمهای روی پوست، پوستهای رنگپریده و وحشتناکش بهخودیخود چشمگیر است.
ستارههای سینما بهخاطر زشت کردن خودشان به این شکل موردتحسین قرار میگیرند، درحالیکه هیچ فضیلتی برایشان ندارد. در نقد سریال مدام به این فکر میکنم که اگر دیالوگهای پنگوئن از چهره واقعی بازیگر فوقالعاده جذاب و شناختهشده بیرون میآمد چطور میتوانست لحن، شوخطبعی، کمی عاشقانه، غمانگیز یا هیجانی از وحشت واقعی به خود بگیرد. فارل ثابت میکند به قیمت از دست دادن بهترین ویژگیهای خودش بهعنوان بازیگر کار متفاوتی انجام دهد.
نقد سریال The Penguin؛ روایت تلخی در زیبایی تصویر
سریال پنگوئن بهزیبایی فیلمبرداری شده و زویی کراویتز آخرین نفر از صف زنان گربهای عالی است. در نقد سریال پنگوئن میتوان به امتیازی عجیبوغریب و فرعی اشاره کرد: ستارۀ زیبای سینما، کالین فارل، خود را زیر 50 پوند لاتکس غیرقابلتشخیص کرده بود تا نقش شخصیت آسیبدیده، زشت و کاملاً انسانی از شرور کلاسیک را بازی کند.
نقد های سریال پنگوئن این اثر را سریالی ابرقهرمانی نمیدانند؛ در عوض این سریال حماسۀ گانگستری خودخواسته است. اسوالد کاب (با بازی فارل) گانگستری میانرده است که پس از کشته شدن رئیسش فرصت پیدا میکند و تصمیم میگیرد تجارت مواد مخدر شهر گاتهام را بهدست بگیرد و مادۀ جدیدی را بهفروش برساند. دختر رئیس، سوفیا فالکون (با بازی کریستین میلیوتی)، که اخیراً از تیمارستان آرکهام آزاد شده و طرحهای خودش را دارد، بهطور پیاپی با او دشمن یا همپیمان میشود.
«پنگوئن» خود را برای مقایسههای سطح بالا آماده میکند و طیف وسیعی از داستانهای گانگستری از «پدرخوانده» گرفته تا «صورت زخمی» و «خانواده سوپرانو» را بهتصویر میکشد. حتی به گذشتههای دورتر هم میرود: اسوالد لحظهای شبیهبه جیمی کاگنی میشود و لفرانس بادقت چشمانداز روانشناختی و خانوادگی را ترسیم میکند.

نقد سریال پنگوئن؛ هنر رشد شخصیت
اسوالد آز کاب، با بازی کالین فارل، یکی از استثنائات انگیزش قدرت است. نمایش لورن لفرانک در مورد این شخصیت اصلی گانگستر گاتهامی را بهتصویر میکشد که تحت سلطۀ عقده ادیپ است و این عقده انگیزۀ هر حرکت او در ظهورش در دنیای زیرزمینی تبهکاران است. برای افرادی که با عقده ادیپ یا Oedipus complex آشنایی ندارند در یک جمله میتوان گفت عقدۀ ادیپ یعنی گرایش جنسی فرزند پسر به مادر و تمایل به تملک او. این نیاز البته صرفاً محدود به رفتارهای جنسی نیست و در طول دوران رشد و حتی در بزرگسالی بهشکل رفتارهای گوناگون نمایان میشود.
هر رفتار آز یا کاملاً خودخواهانه است یا اعمالی از روی خشم کورکورانه (مانند کشتن آلبرتو فالکونه). ما ممکن است از نقشههای هوشمندانه او لذت ببریم اما او قهرمان نیست؛ ضدقهرمان هم نیست. در معرفی سریال و شخصیت اصلی آن، آز، باید گفت که او جامعهستیز تمامعیار است؛ همانطور که در کودکیاش دیدیم. پنگوئن سریال جذابی است؛ چراکه موقعیتی را بهتصویر میکشد که در آن ضدقهرمان یا نزدیکترین چیز به آن سوفیا فالکون است که خانوادهاش او را به تیمارستان انداختند. او وقتی آزاد میشود و برای انتقام همه خویشاوندانش را میکشد و ما او را ستایش میکنیم.
شما میتونین مصاحبه لورن لفرانک، نویسنده و تهیه سریال پنگوئن، رو دربارۀ موفقیت این سریال در سایت فرام سینما بخونین.

داستانسرایی خلاقانۀ این اسطورهها براساس مضامین تکرارشوندۀ آسیبهای روحی، اختلالات روانی و بدرفتاری است که به شکلهای گوناگونی نمایان میشود. از جمله نیاز آز به تصاحب و تعامل انحصاری با مادر، تجارب دردناک سوفیا در آسایشگاه روانی که برای او تنبیهگاه بهشمار میرود و بدتر از آن انتقام پدر از او؛ پدری که او را جانشین خود میدانست و اعتمادی که سوفیا به او داشت. نکتهای که بهتازگی در سریالهای ایرانی دیده میشود و در نقد سریال افعی تهران به آن پرداخته شد. در سریال پنگوئن این مضامین به خط مقدم آورده شده و بیشتر از هر اقتباس دیگری در شخصیت آز کاب ادغام شدهاند. این موضوع به بهترین شکل در رابطۀ ناسالم آز با مادرش، فرانسیس، دیده میشود.
ما برای اولینبار در قسمت نخست سریال با فرانسیس کاب آشنا میشویم. فرانسیس، با بازی دیِردری اوکانل، از زوال عقل ناشی از اجسام لویی رنج میبرد؛ بیماری مغزی پیشرونده که بر حافظۀ او تأثیر منفی گذاشته است. آز او را در خانۀ کوچکی در حومه شهر نگه میداشت؛ مکانی که برای محافظت از او در برابر چشمان کنجکاو کسانی که ممکن است قصد آسیب رساندن به او را داشته باشند در نظر گرفته شده است. او از دستیارش، ویکتور، میخواهد تا در این مکان پنهانی مراقب مادرش باشد. آز در دنیای خطرناکی زندگی میکند؛ دنیایی که در آن از روابط شخصی بهراحتی سوءاستفاده میشود. پس او کاری میکند تا دنیا باور کند مادرش مرده است. به این ترتیب میزان مراقبت او از مادرش آشکار میشود.
تقریباً تمام اعمال و خیانتهای او در ظاهر صرفاً خودخواهانه بهنظر میرسند و باعث میشوند بسیاری، از جمله مخاطبان، در همان ابتدا به این نتیجه برسند آز به چیزی جز صعود برقآسای خودش به اوج اهمیت نمیدهد. اما لحظاتی که از قضا آسیبپذیری او را نشان می دهد زمانی است که در اتاق نشیمن با آهنگهای مورد علاقۀ مادرش همزمان که به او قول زندگی لوکس را میدهد با یکدیگر میرقصند. این صحنه نشان میدهد انگیزههای او بسیار فراتر از ارزش مالی است.
فرانسیس به رکس کالابرس احترام بسیاری میگذاشت و امیدوار بود پسرانش نیز به همین ترتیب در حرفۀ جرم و جنایت موفق شوند. حتی نشانههایی وجود دارد که شاید رکس و فرانسیس رابطۀ جنسی صمیمانهای با هم داشتهاند. آز هرگز به هیچ شخصیت مرد دیگری اهمیت نمیداد. او بهدنبال پدر نیست، بلکه فقط عشق مادرش را میخواهد. اگر قرار گرفتن در رأس سازمان جنایی شبیه پدر خانواده بودن و در نتیجه شوهر مادر بودن باشد، پس هنگامی که در نقد سریال پنگوئن این رابطه را از دریچه فرویدی بررسی میکنیم جای تعجب نیست که آز از مردان قدرتمند متنفر باشد.
در نقد مینی سریال پنگوئن به نظریۀ روانکاوری فروید میپردازیم. عقده ادیپ زیگموند فروید از داستان ادیپ رکس، تراژدی یونانی که در آن مردی ناآگاهانه پدرش را میکشد و با مادر خود همبستر میشود نامگذاری شد. باور فروید این بود که مردان بهطور ناهوشیار پایه و گرایش عقده ادیپ را در خود دارند. پسران میل جنسی به مادر پیدا میکنند؛ بنابراین از پدر رنجیده و خشمگین میشوند. آز با جا زدن خود بهعنوان محافظ و مراقب مادرش نقشی را برعهده میگیرد که اگر پدرش حضور داشت آن را ایفا میکرد. در چنین نقشی او نگرشهای منفی نسبتبه مردان قدرتمند پیدا کرد که نقشهای پدرانه را برعهده میگرفتند. از طریق این رابطه دیدگاههای آز نسبت به مردان قدرتمند با آنچه ممکن است از مردی با عقده ادیپ انتظار داشته باشیم همسو میشود.
وقتی فرانسیس نیاز داشت چیزی را به رکس تحویل دهد، جک کسی بود که برای انجام چنین کاری به او سپرده شده بود. بنی، برادر کوچکتر آز جنبۀ مادرانهتر فرانسیس را آشکار می کند. آز بهدلیل حسادت به روابط برادرانش با مادرشان و برای داشتن چنین رابطهای با مادرش در کودکی برادرانش را کشت. این وقایع در قسمت هفتم سریال پنگوئن بهتفصیل شرح داده شده است. آز با رها کردن برادرانش برای غرق شدن و تماشای فیلم روی مبل با مادرش پشیمانی اندکی از خود نشان میدهد.
او بهشدت مشتاق است نقشی دلسوزانه ایفا کند. در حالی که چنین رابطهای را میتوان بهعنوان مراقبت وفادارانۀ پسری از مادر بیمارش در نظر گرفت، دیالوگها، صحنهآرایی و زبان بدن حاکی از انگیزۀ جنسی ناهوشیار است. وقتی فرانسیس جوان در فلشبک قسمت ۸ با لباس رسمی از اتاقش بیرون میآید، آز [در کودکی] او را طوری نگاه میکند که انگار شریک جنسی اوست. او پیدرپی از زمانهای تنهاییشان در کودکی بهعنوان «قرار ملاقات» یاد میکند و بهسرعت از احتمال از دست دادن آن زمان تنهایی با مادرش حسادت میکند.
وقتی آز موفق میشود، فرانسیس سریع او را تأیید میکند، اما وقتی شکست میخورد به همان سرعت او را سرزنش یا به او توهین میکند. فرانسیس اغلب با احساس گناه آز بازی میکند تا او را بیشتر به جلو هل دهد. این وابستگی ناسالم به تأیید مادرش آز را در طول سریال سرپا نگه میدارد؛ چراکه او هرگز متوجه نمیشود تحقیر مادرش بهخاطر پیروز نشدنش چگونه به او آسیب میرساند. مخالفت سرد و گزندۀ او آز را بیشتر به سمت اهدافش سوق میدهد. آز نهتنها انگیزههایش را حول محور ساختن زندگی امن و لوکس در کنار مادرش برای افتخارآفرینی او بنا میکند، بلکه راههای دست یافتن به آن را نیز در نظر میگیرد.
فرانسیس، بهعنوان همکار سابق رکس کالابرس با معاملات جنایی ناآشنا نیست و او بهطور فعال چنین مسیری را برای رسیدن به تجمل تشویق میکند. هر جنبهای از هویت آز، از انگیزهها گرفته تا روشهایش، مبتنیبر تأیید مادرش است.
تحلیلهای روانشناسی گوناگون و ژرفی را میتوان برای سریال پنگوئن نوشت. اگر به نقدهای روانشناسانه علاقهمندید، نقدهای گوناگونی در صفحۀ روانشناسی در سینما سایت فرام سینما در دسترس شماست.
تحلیل سریال پنگوئن؛ درام روانشناختی جنایی
یکی از پیچیدگیهای بزرگ سریال که در اخبار سینما هم شنیدیم، در قسمت هفتم رخ میدهد؛ هنگامی که سوفیا فالوکنه فرانسیس را، که اکنون خود را سوفیا گیگانته مینامد، اسیر میکند تا بهعنوان گروگان علیه آز استفاده شود. در ملاقات آنها فرانسیس نهتنها اشتیاق خود را برای دیدن مرگ رقبایی مانند سوفیا به دست آز آشکار میکند، بلکه برخی از رازهایی را که او پنهان کرده است فاش میکند. ملاقات بعدی با روانشناسِ در خدمت سوفیا برای سوفیا و مخاطبان آشکار میکند که فرانسیس از مرگ پسرش بهدست آز مطلع بوده است. او وقتی آز را در کودکی به آن رقص برد قصد داشت او را بکشد تا اینکه آز قسم خورد تا آخر عمر از او محافظت میکند. او به این ترتیب موافقت میکند و تصمیم میگیرد در قتل جک و بنی همدست باشد، اما هرگز از اطلاع خود به آز چیزی نمیگوید.

شخصیت اصلی داستان از این افشاگری مبهوت میشود. سوفیا، فرانسیس را آزاد میکند و مادر آز قبل از اینکه با چاقو به شکم پسرش بزند اظهار میکند که چقدر همیشه از او متنفر بوده است. این تلاش در نهایت باعث سکته مغزی او میشود و آز به همراه مادرش از صحنه فرار میکند. با وجود آشکار شدن نفرت مادرش، آز همچنان در ادامۀ قسمت پایانی سریال تلاش میکند سوفیا را بکشد تا مادرش را سربلند کند.
وقتی عقده ادیپ ناخودآگاه آز را در نظر بگیریم، جای تعجبی ندارد او بهدنبال شریکی باشد که او را بهیاد مادرش بیندازد. ایو رابطهای با آز دارد که نهتنها با رابطۀ بین مادر و الگویش موازی است، بلکه نقشی محبتآمیز در رابطه شخصیشان نیز ایفا میکند. او در مواقع نیاز مراقبت و تأیید آز را فراهم و ظاهراً روشهای مرگبار او را تأیید میکند. این رابطۀ وسوسهانگیز که بهعنوان جایگزینی برای تمایلات جنسی آز به مادرش عمل میکند، فقط در صحنۀ پایانی قسمت پایانی توضیح داده میشود.
وقتی آز مادر بیتفاوتش را در پنتهاوس جدیدش ترک میکند، از پلهها پایین میرود و ایو را در طبقه پایین خانه میبیند که منتظرش است. اتاق طوری بازسازی شده که مانند پیست رقصی باشد که مادرش با او در آن میرقصد. در این صحنه آهنگی را میشنویم که اغلب در خانۀ مادرش پخش میشد. ایو خودش ایستاده و دستانش را بهسمت آز دراز کرده است، با همان لباسی که مادرش پس از مرگ جک و بنی در رقصشان پوشیده بود. در حالی که آنها آهسته میرقصند، آز از ایو میخواهد به او بگوید دوستش دارد و به او افتخار میکند. پس از اینکه ایو این کار را میکند، آز نیز ایو را «مامان» خطاب میکند و طوری با او صحبت میکند که انگار مادرش است. ایو همچنین میگوید آز نهتنها به تأیید مادرش بلکه به عشق جنسی او نیاز دارد و ایو جایگزین محبتهای اوست.
در تحلیل سریال The Penguin میتوان به مضامین انگیزه، میل، ترومای سرکوبشده و آشفتگی عمیق که فراوان در سریال دیده میشوند اشاره کرد. هر شخصیت در این سریال با اختلال عملکردی متفاوتی که ناشی از اختلال روانی است دستوپنجه نرم میکند. در قسمت آخر فرانسیس نشان داده میشود که از ناهماهنگی ناشی از عشق به آز و نفرت از او بهخاطر کاری که در طول زندگیاش برای او انجام داده عذاب میکشد. سوفیا رقیب و آنتاگونیست اصلی آز نیز در این سریال با آسیب روحی ناشی از گذراندن یکدهه در تیمارستان آرکهام بهخاطر جرمی که مرتکب نشده دستوپنجه نرم میکند.

رفتار وحشیانهای که نهاد فاسد پدرخوانده با سوفیا میکند و همدستی خانوادهاش در قرار دادن او در چنین عذابی، دردی عمیق است که هم او را به جلو میراند و هم مانع پیشرفتش میشود. از سوی دیگر، احساسات ناخودآگاه و حل نشدۀ آز نسبتبه مادرش هم نقطه قوت است و هم نقطه ضعف. این احساسات او را بهسمت بزرگی سوق میدهد؛ چراکه او بهدنبال کسب عشق و تأیید مادرش است، در حالی که همچنان مانع پیشرفتش میشود. همۀ اینها ترکیب جذاب ولی تهوعآوری از خشونت با زمینه روانشناختی میسازد که میتواند درعین سرگرمی زخمهای کهنهای را باز کند.
اگر علاقهمندید دربارۀ ژانرهای سینمایی بیشتر بدانید، در بخش مقالات سینمایی توضیح کاملی از انواع ژانرها و همچنین مقالات مرتبط با هنر سینما برای علاقهمندان در دسترس است.
نقد و بررسی The Penguin؛ آنچه باید منتظرش بود
در این مقاله از مجله هنری فرام سینما نقد سریال پنگوئن را نوشتیم و نکات هنری و فنی را در کنار ابهامات تخصصی روانشناختی بررسی کردیم. هرچند نکات چالشبرانگیز و پرابهامی در سریال وجود دارد که بیننده را سردرگم میکند؛ اما ستارگان اندکی نیز در این شب تار چشمک زدند. پنگوئن در مقایسه با سایر اقتباسهای تلویزیونی بینظیر است. کالین فارل بهآسانی تصویر خود از پنگوئن را در گروه بهترین شرورهای کتابهای لایو اکشن تمام دوران قرار داد. او بازیای چندلایه دارد که باعث میشود مخاطب تقریباً در هر قسمت با او همدردی کند؛ قبل از اینکه با عمل شیطانی هولناکش به قلب شما مشت بزند.
دیدگاهی ثبت نشده!!!