
در این مقاله با اشارهای اجمالی و گزیده به مقالۀ «جرالد مست» با نام مقدمهای بر سینمای کمدی، نگاهی به این موضوع داریم که چگونه یک فیلم میتواند کمدی باشد.
بالاخره پس از انتظار فراوان، شاهد اثر جدید کارگردان نسل تازه سینمای ایران، هومن سیدی، هستیم. متأسفانه امروز شاهد اشباع بهخصوصی در نمایش خانگی هستیم. سریالهایی که چپ و راست روانۀ بازار میشوند و از هر دهتایشان شاید فقط یک الی دو سریال ارزش دیدن داشته باشند. این معضل از یک کلمهٔ مهم نشأت میگیرد و آن هم دغدغه است. دغدغۀ فیلمساز وقتی فقط به پول و مسائل مادی محدود شود، نتیجهاش از خزعبلات و زبالههایی مثل قهوه پدری، سه فصل نهایی زخم کاری، بلیت یکطرفه و حتی ازازیل فراتر نمیرود!
در مجله وزین و هنری اهل سینما با نقد سریال وحشی از قسمت اول تا آخر هستیم تا دستپخت جدید هومن سیدی بچشیم و بیشتر درون دنیای آن غرق شویم!
نویسنده
ویراستار
یک کارگر معدن بهنام داوود اشرف که در تلاش برای ساختن زندگی بهتر است پس از یک حادثۀ ویرانگر ناخواسته وارد مسیری پر پیچوخم و تاریک میشود.
سریال وحشی در قسمت اول مخاطب را ابتدا با دو ماجرا همراه و در پایان از حادثۀ اصلی رونمایی میکند. در مجموع، مخاطب با سه قلاب ذهنی درگیر میشود. این ویژگی در فیلمنامه باعث میشود مخاطب دوست داشته باشد ادامهٔ داستان را هم بفهمد و دنبال کند. وحشی در قسمت اولش نشان داد که با یک فیلمنامۀ امیدوارکننده وارد میدان شده است، منتها باید تا پایان سریال صبر کنیم تا ببینیم چقدر این فیلمنامه بسط و گسترش پیدا خواهد کرد!
سکانس اول سریال وحشی
یکی از معدود نکات اما منفی قسمت اول زیاد بودن تعداد شخصیتها و وقایع رخداده در سریال است؛ بهشکلی که ما با تعداد فراوانی شخصیت آشنا میشویم. فیلمنامه هم کوتاهی نکرده و بهشکل قطرهچکانی از هرکدام از شخصیتها اطلاعات اندک اما مهمی میدهد تا ذهن مخاطب را با اتفاقات همراه کند. نکتهٔ مهمی که این وسط جا میماند، ناتوانی سریال در خلق یک محیط مناسب است و بیشتر مکانها تکبعدی باقی میمانند.
بهعنوان مثال، سریال به ما معدنی نشان میدهد. ازدحام جمعیت را هم بهخوبی درمیآورد، اما ما هیچ حسی از سختی کار آنجا و مشقتی که معدنکاران میکشند نمیبینیم. شخصیت جواد عزتی که در ادامۀ نقد سریال وحشی بیشتر به او میپردازیم کارگر معدن است، اما در نزدیکِ 50 دقیقه زمان ما هیچ فعالیت و جنبهای از این بُعد شخصیت (یعنی کارگر معدن) نمیبینیم. سایر معدنکارها نیز به همین شکل هستند. ما با اطلاعاتی که از همان تیتراژ ابتدایی سریال متوجه شدیم شخصیت داوود وسطباز است و از نظر او «اعتراض برای گرفتن حق کار اشتباهی است!» او مدام تلاش دارد همه را قانع کند سرکار بروند و پشت قدرت ایستاده است؛ کسی که ترس برای از دست دادن کار چشمهای او را روی واقعیت بسته است. و همین… ما فقط همین را میدانیم و هیچ جنبهای از او در کار معدن را نمیدانیم.
فیلمنامۀ سریال بهخوبی میداند که شخصیت داوود اشرف مدت بسیاری با دوستان کارگرش آشنا است. مکالمههای درون ماشین و بیمارستان هم بهخوبی صمیمیت این کارگران را نشان میدهند. داوود نقشی مشابه رهبر برای دوستانش را بازی میکند، اما این صمیمیت ساخته نمیشود؛ بهشکلی که ماشین جواد عزتی هویت و شخصیت بهتری نسبت به معدن و فضای کار عزتی دارد!
در ادامه باید بگوییم که محتوایی هم برای نمایش مظلومیت طبقهٔ کارگر در این محیط کار وجود ندارد و فیلمنامه به صحبتهای شعاری و سطحی برای نمایش این مظلومیت بسنده میکند که از زبان یکی از دوستان داوود در ابتدای قسمت اول گفته میشود. این ضعف در فیلمنامه باعث میشود شغل جواد عزتی برای ما فاقد اهمیت باشد؛ بهشکلی که اگر همین سناریو در قالب یک پروژهٔ ساختمانسازی یا کارخانۀ تولید وسایل نقلیه هم اتفاق میافتاد مشکل خاصی ایجاد نمیکرد. با توجه به اینکه هنوز در قسمت اول هستیم، باید صبر کنیم و ببینیم هومن سیدی چه در آستینش دارد.
جواد عزتی در سریال وحشی قسمت اول
هومن سیدی از نسبت تصویر عریض (16:9) یا Widescreen در تکنیک فیلمبرداریاش استفاده کرده که این کار سریالش را سینماییتر میکند؛ بهشکلی که انگار در سالن سینما مشغول تماشای فیلم هستیم تا تماشای سریال نمایش خانگی. این حرکت شاید بهتنهایی اهمیت چندانی نداشته باشد، اما در خلق فضاسازی متفاوت و منحصربهفرد موفق عمل کرده است.
خوشبختانه دوربین هومن سیدی به پختگی و مهارت رسیده است. قابها و زوایای دوربین در خدمت روایت داستان هستند و قسمتی از هویت خاص سریال مدیون فیلمبرداری است. مخاطب مدام در اعماق وجودش میداند که چیزی این وسط درست نیست و همین عامل او را مجاب میکند تا داستان را دنبال کند. با ارفاق، دوربین هومن سیدی در قسمتهایی از سریال، بهخصوص قسمت سوار کردن بچهها و دعوای لفظی شخصیت داوود و یکی از هممحلهایهای قدیمیاش، تعلیق نسبی ایجاد کرده است و کیفیت سریال را دوچندان میکند. این نکتهٔ مهم در فیلمسازی است که خوشبختانه هومن سیدی در نقد و بررسی سریال وحشی در این قسمت نمرۀ قابلقبولی میگیرد.
فیلمبرداری سریال با همۀ خوبیهایش در یک قاب و سکانس بهشدت بحثبرانگیز است. بیاید به قسمت سوار کردن بچهها برگردیم. [از اینجا به بعد داستان سریال گفته میشود] در جایی که دخترک بههمراه برادرش از ماشین جواد عزتی پایین میپرند دوربین ابتدا مدیومشاتی از واکنش ابتدایی عزتی و در ادامه لانگشاتی از ماشینِ در حال ایستادن میگیرد. سپس ریاکشن دوم عزتی در کلوزشات بهنمایش درمیآید. همهچیز درست است تا زمانی که عزتی از ماشین پیاده میشود تا شاهد اتفاقی که افتاده باشد.
شات بعدی تصویر دلخراشی را نمایش میدهد. دخترک بهشکل فجیع و فوقالعاده خشنی کف زمین افتاده و کشته شده است. بیاید کمی بیشتر به عمق این شات و قاب نفوذ کنیم. قابی که از دخترک نمایش داده میشود مدیومشات است. حال این وسط مشخص نیست هدف دوربین چیست. ما از یک طرف شاهد کشته شدنی با جزئیات بالا هستیم، از طرف دیگر آنقدر هم نزدیک جسد دخترک نمیشویم که این جزئیات را کامل ببینیم. به عبارت دیگر، هدف از نشان دادن اینهمه خشونت قابلدرک نیست.
در نقد فیلم جنگ جهانی سوم به این موضوع اشاره کردیم که هومن سیدی با خشونت ناآشنا نیست و بهنوعی نسخۀ ایرانیزهشدۀ کوئنتین تارانتینو در سینمای ایران است. با اینحال در این تصویر انگار سیدی با خودش بلاتکلیف است. از یک طرف قصد نمایش خشونت عریان همیشگیاش را دارد، از طرف دیگر بهدلیل اینکه سوژه اینبار برخلاف همیشه یک کودک است، نمیخواهد جوری آن را نمایش دهد که انگار قصد نشان دادن نوعی کودک آزاری را دارد.
سکانس مرگ دخترک در سریال وحشی
منتقد مشهور کشورمان، مسعود فراستی، جملۀ جالبی دارد: «سینما تنها مدیومی است که هیچکس نمیتونه توش قایم بشه. فقط یه قاب از دوربینت کافیه که تو رو لو بده!» سیدی طبق این قاببندی نشان میدهد با خشونت حال میکند و هدفش نمایش هرچه عریانتر آن است. هیچ اشکالی هم ندارد، همین جسارت سیدی در بهنمایش درآوردن بیپروای محتوای خشن در مقایسه با سایر آثار سینمای ایران جای تقدیر دارد.
منتها این خشونت اما و اگر دارد؛ مفهوم خشونت باید در سینما معنا پیدا کند. وظیفهٔ فیلمساز نمایش این مفهوم با استفاده از تصاویر است. وقتی سوژه اینبار در سن حساسی قرار دارد، بهجای نمایش دادن تصویر نیمهواضح از کشته شدن فجیع، بهتر بود کلاً از این سکانس استفاده نمیشد؛ چراکه نه احساس خشونت را در مخاطبی که عشق خونوخونریزی دارد ارضا میکند، نه باعث ایجاد همذاتپنداری و دلسوزی برای دخترک میشود. و اینجاست که فیلمساز لو میرود!
سیدی علاقهٔ شخصیاش به محتوای خشن را در پشت تصویر دلخراش و بهتانگیز از کشته شدن کودک پنهان میکند. حتی ممکن است که ما بهاشتباه گمان کنیم سریال بهجای اینکه پشت دخترک باشد علیه اوست!
سکانس حادثۀ نهایی سریال وحشی
ایتان کوئن و جوئل کوئن دو فیلمساز خلاق و موفق تاریخ سینما هستند که آثار بهیادماندنی بسیاری را خلق کردهاند! یکی از این آثار فیلم خوشساخت و باکیفیت فارگو Fargoمحصول سال ۱۹۹۶ است. فارگو در قالب داستان جنایی و کمدی سیاه روایت میشود و در ابتدای فیلم این عبارت را میبینیم: «این یک داستان واقعی است. وقایع این فیلم در سال ۱۹۸۷ در مینسوتا رخ دادهاند. بنا به درخواست بازماندگان اسامی تغییر پیدا کردهاند. هرگونه تشابه اسمی اتفاقی است.»
زمان انتشار این فیلم خیلیها گمان کردند نکند واقعاً اتفاقات این فیلم واقعی باشد، تا اینکه یکی از بازیگران نقش اول در مصاحبهای اعلام کرد دو برادر به شوخی این عبارت را اول فیلم آوردهاند و داستان کاملأ تخیلی بوده است!
حال وقتی در نقد سریال وحشی به اثر جدید سیدی نگاه میکنیم، دقيقاً با چنین مضمونی در ابتدای سریال مواجه میشویم. هومن سیدی کارگردانی خلاق است و اینکه از قصد ابتدای سریالش عبارت «برگرفته از یک داستان واقعی» را آورده باشد دور از ذهن نیست. حال باید منتظر بمانیم تا مشخص شود وقایع سریال واقعیاند یا فقط یک داستان تخیلی است! این شباهت نکتهٔ جالبی بود که در تحلیل سریال وحشی آن را نوشتیم.
با وجود همۀ خوبیها و نکات مثبتی که سریال دارد، هومن سیدی همچنان در یک بخش کارش بهشدت لنگ میزند؛ آنهم فیلمنامه است! فیلمنامه وحشی بهطرز خارقالعادهای گیج میزند و تکلیف داستان و وقایع تا قسمت آخر مشخص نیست. وحشی داستان منسجمی وجود ندارد و هر اتفاقی که میافتد بهشکلی ناگهانی یا غیرمنطقی به داستان اضافه میشود.
نکتۀ مثبتی که بااینحال وجود دارد، شخصیتپردازی خوب و تقریباً بهاندازۀ شخصیتهاست. از همۀ شخصیتهای حاضر در سریال یک تیپ برای مخاطب ساخته میشود که شاید در حد شخصیت کاملی نباشند، اما اطلاعات کافی و مناسبی از خودشان به مخاطب میدهند. شاید فقط همین اطلاعات مناسب در شخصیتپردازی است که بهخصوص در قسمت آخر اندکی امیدواری ایجاد و مخاطب را وادار به تماشای فصل دوم میکند!
در ادامۀ نقد سریال وحشی با ذکر چند مثال دلیل ضعیف بودن فیلمنامه را بیشتر بررسی خواهیم کرد.
مهمترین مشکل فیلمنامۀ وحشی نبود انسجام و سیر منطقی در پیشبرد اتفاقات داستان است. بگذارید مثالی واضح از قسمت سوم بزنیم. فیلمنامه در نقد سریال وحشی قسمت سوم نمرۀ قبولی نمیگیرد. شخصیت داوود بدون هیچ مقدمه و اطلاع قبلی تصمیم میگیرد از کشور فرار کند و هیچ توضیح قانعکنندهای برای گرفتن این تصمیم به مخاطب داده نمیشود. درست است که میتوان علت این کار را ترس از کشته شدن پیرمرد دانست، اما هزار کار دیگر میشد انجام داد؛ چرا داوود جسد پیرمرد را پنهان نکرد؟ چرا تا انتها دنبال پسربچه نرفت؟ چرا اصلاً قضیه را به پلیس اطلاع نداد؟ و هزاران چرای دیگر. این سؤالها و چراها زمانی پرسیده میشوند که فیلمنامه در متقاعد و منطقی کردن اتفاقات ناتوان بماند.
از نقد سریال وحشی قسمت 3 که بگذریم به گذشتۀ مبهم داوود میرسیم. در قسمت اول شاهد درگیری لفظی بین شخصیت داوود و یکی از هممحلهایهای قدیمیاش بودیم. سریال نیز بهخوبی فضای ملتهبی را میسازد و در ذهن مخاطب کنجکاوی ایجاد میکند، اما در ادامۀ سریال اتفاق رخداده به حال خودش رها میشود و داستان در هیچجا به این موضوع نمیپردازد، ماجرای دعوای در معدن نیز به همین شکل و متأسفانه از همه بدتر رابطۀ عاشقانه داوود و رها در قسمت هفتم است. در نقد سریال وحشی قسمت هفتم باید گفت هومن سیدی فضای رازآلودی برای مخاطب میسازد و موفق هم عمل میکند؛ اما همه میدانند یکجای کار میلنگد، اما کجای کار؟
این سؤالی است که حتی قسمت هفتم هم از جواب دادن به آن سر باز میزند و به شکل وقیحانهای در جایی که شاهد اوج این فضاسازی رازآلود در خانۀ رها هستیم، سریال بدون هیچ نکتهای مخاطب را محکم از بالا به پایین پرتاب میکند! درست در جایی که ما انتظار داریم پیشرفت و اتفاقی در داستان عاشقانۀ این دو نفر ببینیم، سریال مسیرش را ۱۸۰ درجه عوض میکند و در پایان باز هم بهشکلی کاملاً ناگهانی پلیس داوود را مجدد دستگیر میکند. حتی با اینکه در قسمت آخر انگیزههای شخصیت رها جهانشاهی مشخص میشود، اما هیچ توضیحی از اینکه رها چگونه چنین حقهای به داوود زد داده نمیشود. درواقع فیلمنامه از دو ضعف اصلی رنج میبرد:
اولین ضعف: بنای اتفاقات فیلم برپایۀ شوک است و نه تعلیق. شوک بهتنهایی در اولین برخورد مخاطب را غافلگیر کند، اما کاربردش مثل لیوان یکبار مصرف میماند و پس از آن باید دور ریخته شود. وقتی تعلیق وجود دارد، مخاطب ثانیهبهثانیۀ لحظات سریال را همراه با شخصیتها تجربه میکند؛ درنتیجه ارزش سریال بالا میرود. اما شوک در سریال باعث یکبار مصرف شدن آن میشود؛ درنتیجه وحشی در تبدیل شدن به اثری بهیادماندنی در ذهن مخاطب ناتوان میماند.
دومین ضعف: نبود نظمی منطقی در روند اتفاقات داستان است. با اینکه شخصیتپردازی و فضاسازی کموبیش خوب است و همۀ گرهها و پیچیدگیهای جزئی داستانی برای مخاطب حل میشود، اما نحوۀ حل شدنها و پیشبرد داستان تا حد بسیاری بدون نظم است.بیننده وسط ماجرای اصلی شاهد ماجرای فرعی دیگر است و ناگهان سریال روی ماجرای فرعی متمرکز میشود و ماجرای اصلی را فراموش میکند. حالا داستان سریال ماجرای فرعی را میسازد و تا حد قابلتوجهی هم آن را جلو میبرد، اما در انتها بدون هیچ جمعبندی یا نتیجهگیری خاصی مخاطب را وسط این ماجرا رها میکند و دوباره به ماجرای اصلی برمیگردد. این سرکار گذاشتن مخاطب و نبود پیشرفت قابلتوجه در روند داستان در چندین جای سریال دیده میشود و مخاطب بهجای اینکه از اتفاقات داستان لذت ببرد، گیج و حتی اندکی عصبانی میشود!
در هر حال با وجود اتفاقات و پیشرفتهای اندکی که در قسمت آخر افتاد بار دیگر میتوان به سریال امیدوار شد. قسمت آخر با قوس شخصیتیای که در کاراکتر داوود ایجاد کرد، نوید شخصیت متفاوتی را از او در فصل دوم داد. امیدواریم فصل دوم در زمینۀ فیلمنامه از فصل اول بهتر عمل کند!
درمجموع با وجود همۀ خوبیهایی که سریال وحشی دارد، فیلمنامۀ فصل اول بهطرز فجیعی ضعیف است. هومن سیدی در آثار قبلیاش هم از مشکل فیلمنامه رنج میبرد که اینجا متأسفانه به اوج خودش میرسد. آقای سیدی بهتر است فکری به حال این مسئله بکنی، چراکه همۀ خلاقیتها و زحماتت را به باد خواهد داد!
با وجود همۀ مشکلات وحشی در فیلمنامه، این سریال در کارگردانی و ساخت فضای رازآلود و مبهم بسیار موفق عمل میکند. هومن سیدی کارگردان قدرتمندی است و اینجا مهارتش را نیز یک پله ارتقا داده است. بهعنوان مثال، سکانس بازسازی صحنه جرم با حضور پسربچه و پلیس در قسمت پنجم با ارفاق بهترین سکانس سریال محسوب میشود و تعلیق ساختهشده در این سکانس بهخوبی مخاطب را با خودش همراه میکند. ما با شخصیت داوود در تکتک لحظات بازسازی صحنه جرم همراه میشویم و احساس اضطراب و بیقراری او را بهخوبی درک و تجربه میکنیم. سکانسهای زندان و اتفاقات آن نیز از نقاط قوت سریال محسوب میشوند که بهخوبی فضای خشن آنجا را توصیف میکنند. خوشبختانه هومن سیدی در زمینۀ کارگردانی مهارت بالایی از خودش نشان داده است.
تیم بازیگری نیز با اینکه بیشترشان چهرههایی ناآشنا و جدید هستند، اما بهخوبی از پس نقششان برآمدهاند. بازی جواد عزتی اگرچه در قسمتهای اول، دوم و سوم بد و حتی در مواردی غیرواقعی میشود، اما در قسمتهای بعدی ـ بهویژه قسمتهای آخر ـ بازی باورپذیری از او میبینیم که البته همچنان هم بازیاش جای کار دارد.
نگار جواهریان با اینکه در مواردی بهعلت گنگ بودن شخصیت رها و انگیزههایش در فیلمنامه بازی عجیبوغریبی ـ بهخصوص در قسمت هفتم ـ از خودش ارائه داد، اما درنهایت او نیز با اتمام سریال بهخوبی نقشش را ایفا کرد و مهارت بازیگریاش را بهرخ کشید.
در بیابان برهوت سینمای ایران که پیدا کردن اثر باکیفیت مانند پیدا کردن لنگه کفش میماند، خوشبختانه بعضی از آثار سینمایی و سریال در نمایش خانگی با دغدغۀ محکمی که دارند محتوای سینماییشان را به رخ میکشند. با ارفاق اثر جدید هومن سیدی نیز در همین دسته آثار قرار داد. در نقد سریال وحشی به بررسی نکات مثبت و منفی آن پرداختیم و جوانب مختلفش را بررسی کردیم. سریالی که با ریتم مناسب و فضاسازی خوبی که در زمینۀ کارگردانی دارد مخاطب را تا انتها با خودش همراه میکند، اما با این حال همچنان از مسائلی مثل فیلمنامۀ ضعیف رنج میبرد. با تأیید شدن فصل دوم، امیدواریم سیدی اشتباههای فصل اول را اصلاح کند و کیفیت خوب کنونی را در سایر بخشها نیز نگه دارد. شاید نتوانیم وحشی را بهترین ساختۀ سیدی قلمداد کنیم، اما با کنار آمدن با مشکلات فیلمنامه میتوان وحشی را دید و سرگرم شد.
برای بررسی آثار روز سینمای ایران و جهان، در فصل شکوفهباران بهار، با صرف یک لیوان چای و خواندن یک نقد، با مجله هنری اهل سینما همراه باشید!
در این مقاله با اشارهای اجمالی و گزیده به مقالۀ «جرالد مست» با نام مقدمهای بر سینمای کمدی، نگاهی به این موضوع داریم که چگونه یک فیلم میتواند کمدی باشد.
بیفای لبز یک پلتفرم نوآورانه و غیرمتمرکز است که کاربران وب تری (Web3) را به اکوسیستم BRC20 متصل میکند. این پلتفرم با ارائه امکان معامله توکنهای BRC20 بهطور آنی و بدون هزینه از طریق کیفپولهایی مانند متامسک، تجربه کاربری را بهبود میبخشد و بر معاملات بدون کارمزد تأکید دارد تا کاربران بیشتری را جذب کند.
فیلمنامه واقعاً باگ داره و عجیبه! مخصوصا قسمت سوم که پر از باگ فیلمنامه بود.
بله درسته. فیلمنامه باگهایی داره که خیلی تو چشمه. مرسی که نظرت رو برامون گذاشتی و خوشحالیم باهامون در ارتباطی.
نقد خوبی داشتین ولی خداوکیلی سطح این سریال اصلا چندین پله بالاتره واقعا جذاب هست ومخاطب خودش رو داره من سریالی با این سطح تو این چند سال اخیر در ایران ندیدم البته نظر هر کی متفاوته و واقعا بهترین قسمت این سریال فیلمنامه بسیار خوب سنجیده شده هست که سیدی نوشته من اصلا نمیدونستم تا این حد میتونه بره جلو
سلام ممنونم ازینکه نقد مارو خوندی و نظرتو برامون گفتی☺️🌷🌷
دیدگاه شما هم اتفاقا درسته دوست من ولی ما معیار کیفیت هر اثر رو بر اساس استانداردهای جهانی فیلم و سریال سازی درنظر میگیریم.
و اینکه این اثر تا الان توی ایران در مقایسه با بقیه آثار فعلی بهترین بوده بحثش کاملا جداس و ازونجایی که خودت هم گفتی هرکس نظری داره، از نظری که دادی ازت ممنونم ولی طبق استانداردها فیلمنامه این اثر مشکلات و ایرادات خاص خودشو داره که اگه الان گفته نشه ممکنه در آینده کسی متوجهشون نشه و دوباره تکرارشون کنه،
پس باید گفته بشه. خوشحالم ازینکه سایت مارو دنبال میکنی؛ مشتاقیم باز هم نظرتو برامون بنویسی☺️🌹
خیلی ممنونیم که با سایت اهل سینما در ارتباطین.
بعضی وقتها میگویند چیزهایی که در فیلمها اتفاق میافتند غیرواقعیاند، اما واقعیت این است چیزهایی که در زندگی شما اتفاق میافتند غیرواقعیاند. فیلمها کاری میکنند که عواطف ما نیرومند و واقعی جلوه کنند، درحالیکه وقتی همان اتفاقات واقعاً برای شما روی میدهند، انگار دارید تلویزیون تماشا میکنید و هیچ احساسی ندارید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلمنامه واقعاً باگ داره و عجیبه! مخصوصا قسمت سوم که پر از باگ فیلمنامه بود.
بله درسته. فیلمنامه باگهایی داره که خیلی تو چشمه. مرسی که نظرت رو برامون گذاشتی و خوشحالیم باهامون در ارتباطی.
نقد خوبی داشتین ولی خداوکیلی سطح این سریال اصلا چندین پله بالاتره واقعا جذاب هست ومخاطب خودش رو داره من سریالی با این سطح تو این چند سال اخیر در ایران ندیدم البته نظر هر کی متفاوته و واقعا بهترین قسمت این سریال فیلمنامه بسیار خوب سنجیده شده هست که سیدی نوشته من اصلا نمیدونستم تا این حد میتونه بره جلو
سلام ممنونم ازینکه نقد مارو خوندی و نظرتو برامون گفتی☺️🌷🌷
دیدگاه شما هم اتفاقا درسته دوست من ولی ما معیار کیفیت هر اثر رو بر اساس استانداردهای جهانی فیلم و سریال سازی درنظر میگیریم.
و اینکه این اثر تا الان توی ایران در مقایسه با بقیه آثار فعلی بهترین بوده بحثش کاملا جداس و ازونجایی که خودت هم گفتی هرکس نظری داره، از نظری که دادی ازت ممنونم ولی طبق استانداردها فیلمنامه این اثر مشکلات و ایرادات خاص خودشو داره که اگه الان گفته نشه ممکنه در آینده کسی متوجهشون نشه و دوباره تکرارشون کنه،
پس باید گفته بشه. خوشحالم ازینکه سایت مارو دنبال میکنی؛ مشتاقیم باز هم نظرتو برامون بنویسی☺️🌹
خیلی خوب بودد
خوشحالیم که از نقد خوشت اومده.
برای شروع عالی بود
خیلی ممنونیم که با سایت اهل سینما در ارتباطین.