نگاهی اجمالی و کمابیش شخصی به سینمای کمدی

نگاهی اجمالی و کمابیش شخصی به سینمای کمدی

  • امتیاز مخاطبان 9.59
رسول رمضانی

نویسنده

ابتدا با اشاره‌ای اجمالی و گزیده به مقالۀ «جرالد مست» با نام مقدمه‌ای بر سینمای کمدی، نگاهی به این موضوع داریم که چگونه یک فیلم می‌تواند کمدی باشد.

آنچه در متن پیش‌رو می‌خوانید...

 

Comedy cinema

طرح‌های کمیک Comic Plots

1. کمیک پلات یا همان طرح آشنای کمدی نو در ادبیات (یونان: قرن سه تا چهار ق.م): فرازوفرود در داستان و وصال دختر و پسر در پایان دارد.

* مثال 1: فیلم هفت شانس (اثر باستر کیتون)

* مثال 2: فیلم فارغ‌التحصیل (اثر مایک نیکولز)

سه‌ مورد بعدی که در پایین به آن‌ها اشاره می‌کنیم از آریستوفان – کمدی‌نویس قدیم یونانی – تأثیرگرفته‌اند.

2. پارودی (نقیضه): پارودی یعنی بازسازی کمدی.

* مثال: فیلم سه عصر (اثر باستر کیتون) که پارودی تعصب (گریفیث) است.

3. قیاس خلف (reductio ad absurdum): هرج‌ومرج و اشتباهی کوچک با پایانی فاجعه‌بار .

* مثال 1: فیلم دکتر استرنج لاو (اثر کوبریک)

* مثال 2: فیلم قاعده بازی (اثر رنوار)

* مثال 3: فیلم‌های لورل و هاردی

4. نوعی تحقیق در طرز کار یک جامعه: بیشتر به‌صورت موازی به طبقات اجتماعی نگاه می‌کند.

* مثال: فیلم آزادی از آن ماست (اثر رنه کلر)

* مثال: فیلم قاعده بازی(اثر رنوار)

* مثال: فیلم دیکتاتور بزرگ (اثر چارلی چاپلین).

5. یک کاراکتر یا تیپ که کنش‌های مختلف این فیگور را در موقعیت‌های گوناگون می‌بینیم: مانند فیلم‌های ژاک تاتی‌. این نوع طرح شباهت دارد به رند‌نامه (Picaresquei) که در اسپانیا و قرن شانزده رواج داشت.

6. یک موقعیت خاص و شیرین‌کاری‌های مختلف یک شخصیت: مانند فیلم‌های چارلی چاپلین و وودی آلن.

7. شخصیت‌محور بودن فیلم: کسی که خودش را در هچل می‌اندازد.

* مثال: فیلم ژنرال (اثر کیتن)

* مثال: فیلم شمال از شمال غربی (اثر آلفرد هیچکاک)

8. تیپ یا شخصیتی که در پایان متوجه می‌شود در زندگی‌اش مرتکب اشتباهاتی شده است.

* مثال: فیلم آقای اسمیت به واشنگتن می‌رود (اثر کاپرا)

* مثال: فیلم آپارتمان (اثر بیلی وایلدر)

* مثال: فیلم دانشجوی جدیدالورود (اثر لوید)

9. اخفا و پوشیدگی: این بخش را نویسندۀ مطلب اضافه کرده است. در کتاب ترس و لرز، کی‌یر‌کگور با پیوندی به آثار کلاسیک می‌نویسد: «فقط در صورتی پنهان‌کاری در اثر کمدی پدید می‌آید که چیز بی‌اهمیتی پوشیده شود. به‌طور مثال: مردی که برای دیدار با معشوقه‌اش کلاه گیس به سر می‌گذارد تا سر کچلش را پنهان کند. در بودن یا نبودن شخصیت‌ها بازیگران تئاتر ورشو هستند که با بازی کردن نقش‌هایی در مقابل آلمانی‌های نازی هویت خود را پنهان و از جانشان دفاع می‌کنند! پس مسئله‌ای بااهمیت هم اگر توسط شخصیت پنهان شود باعث ایجاد کمدی می‌شود. در واقع این به نگاه و هدف کارگردان بستگی دارد‌.»

در ایران این نوع طرح را با سریال پایتخت به یاد می‌آوریم. قسمتی از این سریال (در تمامی فصل‌ها) را به یاد نمی‌آورم که در آن شخصیت‌ها به‌دنبال پنهان‌کاری نباشند. این تکرار بسیار خسته‌کننده و ضعف سریال را نشان می‌دهد. اگر این سریال را دیده باشید می‌دانید که سازندگان سریال شورش را درآورده‌اند!

حال‌وهوای کمیک (Comic Climate)

ـ نام فیلم: اتوره اسکولا / آیا قهرمانان ما قادر به یافتن دوستشان که به‌طرز مرموزی در در آفریقا ناپدید شده‌اند هستند؟

ـ نام فیلم: هاوارد هاوکز / آتیش‌پاره، بزرگ کردن بیبی و میمون بازی

ـ شخصیت‌ها و بازیگران کمدی: برای مثال، نبود باستر کیتون در ژنرال فیلم را دلهره‌آور(تر) می‌کرد و برعکسش هم وجود دارد: حضور مهران رجبی در خانه پدری ممکن است تماشاگران عام را به خنده وادارد‌.

ـ موضوع داستان: که بعضی فیلم‌ها از این قضیه جداهستند (مانند فیلم دکتر استرنج لاو).

ـ دیالوگ‌ها: مثل منشی همه‌کارۀ او (هاوکز) و فیلم‌های برادران مارکس.

ـ دور کردن تماشاگر از توهم سینما و شکستن دیوار چهارم: مثل پارودی وسترن مل بروکس (زین‌های شعله‌ور) و شروع میمون بازی.

ـ میزانسن و دکوپاژ

محتوای کمیک (Comic Thought)

1. تماشاگر موضوع و محتوای کلی فیلم را درک می‌کند یا فقط می‌تواند در کنایه‌ها و ایهام‌های جزئی آن را درک کند: غذا خوردن مردم در طول فیلم عصر جدید بارها نشان داده می‌شود.

2. در پیرنگ و بطن داستان: مانند سفرهای سالیوان.

3. شاید قصد فیلمساز نباشد، در لایه‌های زیرین فیلم باشد یا منتقدان به محتوای فیلم اشاره کنند‌‌: فیلم جعبه موسیقی با بازی لورل و هاردی مفهوم و حال‌وهوای ابزورد نمایشنامۀ در انتظار گودو را به یاد می‌آورد‌.

مهم ترین عناصر سینمای کمدی

این بخش محدود کردن نیست، بلکه مشخص کردن مهم‌ترین عناصر کمدی است؛ وگرنه کمدی به این سه عنصر ختم نمی‌شود؛ ولی عمده شوخی‌ها و طراحی شخصیت‌ها با این سه عنصر ساخته می‌شوند.

این عناصر را در شوخی‌ها و موقعیت‌های مختلف می‌بینیم؛ ولی اینجا سعی کرده‌ایم به‌گونۀ دیگری به آن‌ها نگاه کنم؛ چراکه شوخی‌ها نمایان هستند و گفتن آن‌ها پسندیده به نظر نمی‌رسد. استفاده از تضاد، تکرار و اغراق در این فیلم‌ها آشکار و نمایان است. این نمایان بودن با توجه به ظرفیت‌های سینما بیشتر هم می‌شود.

سینمای کمدی

عنصر تضاد

به همان دلیلی که نوشتیم، اینکه این شوخی‌ها نمایان هستند، به‌گونۀ دیگری از استفاده این عناصر در کلیات داستان و شخصیت‌ها (و نه در جزئیات و شوخی‌های کوچک) اشاره می‌کنم‌‌. برای تضاد، تضاد شخصیت‌ها را نوشته‌ایم‌.

تضاد عنصر چشمگیر و آشکاری است.

ـ لورل و هاردی: چاق و لاغر! در اینجا به رفتار و کردار این دو نفر کاری نداریم. فقط اگر از نظر فیزیکی نگاه کنیم این عنصر قابل‌مشاهده است. این تضاد خودش وضعیت کمیک درست می‌کند. اینکه ما دو چیز کاملاً متمایز را در کنار هم می‌بینیم بامزه است.

ـ هاوارد هاوکز در بزرگ کردن بیبی دو شخصیت که در کردار و رفتار با هم اختلاف دارند در کنار هم می‌گذارد و موقعیت‌هایی را پدید می آورد‌:

مثال: فیلم میمون بازی، قرن بیستم و … .

ـ تضاد بین شخصیت‌ها را در آثار برادران مارکس هم می‌بینیم. کارهایی را که گروچو با کلام می‌کند، هارپو با زبان بی‌زبانی انجام می‌دهد و کمی نامحسوس‌تر تضاد این برادران با سایر شخصیت‌های فیلم.

نگاهی اجمالی و کمابیش شخصی به سینمای کمدی

ـ تضاد به‌گونه‌ای دیگر هم در سینما وجود دارد: ژاک تاتی! تضاد موسیو اولو ساده با فضای بیش‌ازاندازه منظم پیرامونش که دستمایۀ کمدی منحصر‌به‌فرد تاتی می‌شود. او وصلۀ ناجور فضا و معماری مدرن است. او خودآگاه/ناخودآگاه با پیروی نکردن از قوانین و همرنگ جماعت نشدن تغییراتی را در آن فضا به وجود می‌آورد. تضادش با بقیه و با فضا و معماری مدرن آشکار است.

ـ نمونه مدرن‌تر تضاد را در فیلم «پول و بردار و فرار کن» می‌بینیم. اینکه یک شخصیت به گروه خونی‌اش نمی‌خورد این‌کاره باشد. ما تعجب می‌کنیم چنین مردی سارق بانک است و نوچه‌های بسیاری دارد! این موضوع را نا‌محسوس‌تر در میمون بازی می‌بینیم. بارنه بی را قبل و بعد از خوردن دارو با هم مقایسه کنید‌. این دفعه تحولات یک شخص و تضاد آن بامزه است.

این تضادها می‌توانند در کلیت داستان، شخصیت‌ها و شوخی‌های ریز و درشت فیلم وجود داشته باشند. سینما با کلام و تصویر و صدا می‌تواند تضادی کمدی خلق کندد و منظور ما از ظرفیت‌ها همین است‌.

در سینمای کمدی ایران در 10 پانزده سال اخیر بارها شاهد این بوده‌ایم که سازندگان این فیلم‌ها سعی کرده‌اند با تضادی بین افراد مذهبی و افراد غیرمذهبی مخاطب را بخندانند. این موضوع بارها در سینمای ایران تکرار شده است؛ از چهارچنگولی گرفته تا دینامیت! چه در بطن فیلم چه در گوشه و کنارش!

تکرار در کمدی

عنصر تکرار

تکرار را بیشتر با برادران مارکس، به‌ویژه هارپو، به یاد می‌آوریم؛ تکرار و اغراق مهم‌ترین عنصر شوخی‌های اوست. از نظر نگارنده تکرار اصلی‌ترین عنصر برای ایجاد فضایی ابزورد در اثر کمدی است. رفت‌وآمدهای گوگو و دی دی (در انتظار گودو) را می‌توان به لورل و هاردی تعمیم داد. (البته بیشتر در درازمدت و در طول همۀ فیلم‌هایشان.) اینکه همیشه این دو را با یکدیگر می‌بینیم، همیشه با هم دعوا دارند و به‌هم می‌توپند.

ـ تکرار ظاهری در شوخی‌های فیزیکی بسیار به کار می‌رود و با آن آشنایی داریم. این عنصر آنقدر زیاد است که چندان نیازی نیست مثال بیاوریم. در کمدی‌های کلاسیک صامت تکرار به‌وفور یافت می‌شود.

ـ در سینمای ناطق تکرار در کلام (دیالوگ‌ها) را فراوان می‌بینیم. ممکن است تکیه‌کلام باشد یا مثل سکانس اول فیلم «سفرهای سالیوان».

* مثال از فیلم سفرهای سالیوان: وقتی کارگردان در مورد فیلمی که دوست دارد بسازد به تهیه‌کننده‌ها می‌گوید:

سالیوان (کارگردان): من می‌خوام (فیلمی که قراره بسازم) تفسیری بر شرایط مدرن باشه. مشکلاتی که یه مرد معمولی با اون دست‌وپنجه نرم می‌کنه!

لبران (تهیه‌کننده): اما با کمی سکس.

سالیوان: خیلی کم، اما نمی‌خوام به اون تأکید کنم. من می‌خوام این فیلم یه سند باشه. من می‌خوام یه آینه برای زندگی نگه دارم. من می‌خوام این یه تصویر از کرامت باشه؛ یه بوم نقاشی واقعی از رنج بشریت!

لبران: اما با کمی …

سالیوان [با اکراه]: با کمی سکس …

شوخی تکرار را در سینمای ایران و تلویزیون بیش‌ازحد می‌بینیم؛ تا حدی که لوث و لوس می‌شود.

در پایان فیلمی را مثال می‌زنیم که پایه و اساس طرح و داستان آن تکرار است: روز گراندهاگ / موش خرما. در این فیلم هواشناس عبوس فیلم با بازی بیل موری هر روز، که همان روز گراندهاگ باشد، برایش تکرار می‌شود!

عنصر اغراق در کمدی

عنصر اغراق

اغراق در کمدی بسیار نمایان است. باز هم نگاه کنید به برادران مارکس. یا اینکه هرولد لوید در «ایمنی آخر از همه» آن‌جور از ساعت آویزان می‌شود. یا باستر در «هفت شانس» که تصویرش را مشاهده می‌کنید. اما این اغراق نمایان خیلی نیاز به توضیح ندارد؛ چراکه نمایان است!

بیایید به نوعی دیگر از اغراق در سینما، و قبل از آن ادبیات و نمایش، توجه کنیم.

در یونان باستان به نمایشنامه‌هایی کمدی می‌گفتند که در پایان با شانس یا دخالت ماوراءالطبیعه و خدایان شخصیت داستان فرجام خوبی داشته باشد. این را در کارهای کاپرا هم می‌بینیم‌؛ یعنی در سینمای کاپرا اغراق وجود دارد. پایان‌هایش اغراق دارند و رؤیایی هستند. این فیلم‌ها در دوران رکود اقتصادی به مردم آمریکا امید می‌دادند.

این رسالت و وظیفه را پرستون استورجس در سفرهای سالیوان به‌خوبی نشان می‌دهد و به خودش و همکارانش تلنگر می‌زند. سالیوان اول می‌خواهد وقایع دردناک زمان خودش را مستندوار به نمایش بگذارد، اما در ادامه این سؤال را از خودش می‌پرسد که نشان دادن دردی که مردم خودشان با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند چه فایده‌ای دارد؟! وقتی می‌بیند مردم چگونه به میکی موس می‌خندند و دردشان را برای چند دقیقه فراموش می‌کنند، می‌فهمد که باید چه کار کند‌.

نظری داری؟ بنویس برامون...

در اهل سینما بخوانید...

befi lab
گوناگون

بیفای لبز چیست و چگونه کار می‌کند؟ | نحوه خرید و پیش‌بینی قیمت

بیفای لبز یک پلتفرم نوآورانه و غیرمتمرکز است که کاربران وب تری (Web3) را به اکوسیستم BRC20 متصل می‌کند. این پلتفرم با ارائه امکان معامله توکن‌های BRC20 به‌طور آنی و بدون هزینه از طریق کیف‌پول‌هایی مانند متامسک، تجربه کاربری را بهبود می‌بخشد و بر معاملات بدون کارمزد تأکید دارد تا کاربران بیشتری را جذب کند.

خواندن این متن
به نگاهی اجمالی و کمابیش شخصی به سینمای کمدی امتیاز دهید.
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars6 Stars7 Stars8 Stars9 Stars10 StarsLoading...